مطالعه امکانسنجی پروژهها
سپهرغرب، گروه اقتصادی: راه حل اقتصادی بودن، توسعه عدالت و شناسایی نیازهای کشور، منطقه و استان و نگهداری، تولید ثروت ملی و ایجاد ارزشافزوده با فرآیند مطالعه امکانسنجی (FESIBILITY STUDY) پروژهها، طرحهای صنعتی و عملیات جایابی (FACILITIES LOCATION) برای خدمات و تسهیلات عمومی و طرحریزی پروژههای خدماتی و تولیدی امکانپذیر است.
در گوشه و کنار کشور، استان، شهر و روستا با پروژهها، امکانات و واحدهای صنعتی که غالباً بزرگ هم هستند، مواجه هستیم که نیمهتمام رها شده و یا با اندکی فعالیت راکد ماندهاند و بعضی از آنها که افتتاح شدهاند و پایان کار دارند، شرایط ارائه خدمات را ندارند و یا با متقاضیان اندک به فعالیت مشغول هستند که متأسفانه ازنظر اقتصادی توجیه ندارد.
حتماً شما فرودگاه، بیمارستان، شهربازی، هتل، واحد صنعتی بزرگ، پتروشیمی و غیره دیدهاید که شرایط خوبی ندارد و با چشمان خود شاهد از بین رفتن ثروت و منابع ملی هستید و بلعکس در مناطق دیگری اینگونه پروژهها را شاهدیم که با ارائه خدمات بیش از ظرفیت، کار میکنند که گاهی نیز مشتریان و کسانی که از این خدمات استفاده میکنند، بهدلیل کیفیت بد و زمان زیاد، گلهمند و معترض هستند؛ مانند خدمات اورژانسی، امدادی، گردشگری، پلیسی و غیره.
باید از خدمات عمومی بهصورت بهینه استفاده کرد و در زمان مساوی و با هزینه یکسان، خدمات اجتماعی در دسترس همه قرار گیرد و درحقیقت به عدالت اجتماعی نزدیک شویم. دلایل وجود این قبیل پروژهها در سراسر کشور، تفکر جزیرهای و معاملههای سیاسیون، نمایندگان تصادفی و مدیران استانی و کشوری بوده که آنها نیز میز و مسئولیتشان را تصادفی و رانتی تصاحب کردهاند. جالب است که سه کارخانه ذوب آهن در سه استان همسایه و اتفاقاً سه شهر همجوار برای راضی کردن نمایندگان سه استان در دولت وقت داریم که هرسه تقریباً راکد، منابع آنها رو به اتمام و متأسفانه هرسه دیگر توجیه ندارند.
باید به پیشرفت پروژهها دقت شود، یعنی به کنترل و مدیریت پروژه و در آنها مهندسی زمان و هزینه درنظر گرفته شود.
آنچه نیاز است در مرحله نخست امکانسنجی (FESIBILITY STUDY) و در مرحله دوم جایابی (FACILITIES LOCATION) و یا تخصیص منابع به تسهیلات و مرحله سوم طرحریزی آنها است؛ در این مقاله و یادداشت به مرحله دوم و سوم مختصر و مرحله نخست که امکانسنجی است، دقیقاً پرداخته میشود.
جایابی تسهیلات (FACILITIES LOCATION)یافتن مکانهای مناسب برای استقرار یک یا چند وسیله، تجهیزات، تسهیلات و تأسیسات جدید با حفظ تسهیلات فعلی و بهمنظور حداقل کردن مجموعه هزینههای مرتبط با آن و پیدا کردن محلی برای تسهیلات جدید بوده، درصورتی که 1- نیازهای تسهیلات حتیالامکان در محیط برآورده شود 2- مشکلی برای محیط اطراف ایجاد نکند 3- دسترسی به منابع مصرفکننده بهراحتی صورت گیرد 4- حملونقل حتیالامکان کم و ارتباط امکانپذیر باشد 5- مؤلفههای هزینه را حذف و یا کماثر نکند 6- دسترسی به منابع واردشونده به سیستم راحت صورت گیرد. بهعنوان مثال در چهار منطقه شهر همدان تعدادی پارک وجود دارد که اگر قصد ایجاد دو پارک دیگر را داریم، به کدام نواحی شهری باید اختصاص دهند؟ البته تعریف مسئله مهم بوده که بحث عدالت اجتماعی است و یا مسائل دیگر.
و اما مرحله سوم در طرحریزی پروژههای خدماتی و تولیدی، فضای داخلی را درنظر میگیرد وسعی در حداکثر مصرف بهینه با توجه به شرایط و امکانات دارد. درواقع با توجه به هدف پروژه است که فضای مورد نیاز، بخشها با متراژ، طراحی مورد نیاز، حملونقلهای درون مجتمع خدماتی و یا تولیدی، طراحی و تجهیزات درنظر گرفته میشود؛ مانند فضای سبز، مهندسی گرما و سرما، مهندسی نور و روشنایی، تخصیص منابع انسانی به تجهیزات و فرآیندها، نگهداری، تعمیرات، شرایط ایمنی و بهداشت و غیره.
مطالعات امکانسنجی FESIBILITY STUDY))
ایجاد هر پروژه مستلزم سرمایهگذار است. سرمایهگذار یعنی تخصیص و صرف منابع محدود و هزینهبر بهمنظور حصول اهداف و نتایج مشخص، بنابراین اطمینان از اینکه صرف منابع محدود وجاهت دارد، ضروری است. این توجیه ناظر بر دو وجه است، یکی اینکه در پرتو سرمایهگذار اهداف مورد نظر تأمین شوند و دیگر اینکه مقرونبهصرفهترین برنامه و یا راه رسیدن به اهداف مورد توجه قرار گرفته باشد.
مطالعات امکانسنجی غالباً با تشخیص نیاز توسط مالک یا سرمایهگذار آغاز میشود. تشخیص درست نیاز و درستترین راه تأمین آن، موضوع مطالعات امکانسنجی است. غالباً نیاز با خواست مرادف یکدیگر ابراز میگردند، درصورتی که اگر توجه شود، درمییابیم که اصالت با نیاز است و نه خواست؛ چه بسیار مواقع که آنچه را انسان میخواهد الزاماً مورد نیاز نباشد. بنابراین نخستین ضرورت، بیان خواست براساس شناسایی درست یک نیاز بوده، چه بسیار مشاهده شده سرمایهگذاریهای عظیم اقتصادی که توسط بخشهای عمومی و یا خصوصی صورت پذیرفته اما در جهت تأمین خواهشهای ناسنجیده و یا پاسخ به انگیزههای نادرست بوده است.
در یک مطالعه امکانسنجی در پی آن هستیم تا با شناسایی و تحلیل گزینههای متنوع فنی، اجرایی و ارزیابیهای اقتصادی و مالی گزینهها و ملاحظات اجتماعی سرمایهگذار، مناسبترین گزینه برآورنده نیاز را انتخاب کنیم. برنامه پروژه که شامل تعیین محل اجرا، ظرفیت یا وسعت، محدوده کار، منابع لازم، فناوری مناسب، روشهای انجام کار، بودجه و زمانبندی پروژه و بهویژه نحوه تأمین منابع مالی باشد، محصول و نتایج مطالعات امکانسنجی است. مطالعات امکانسنجی پروژه را گاهی مطالعات توجیهی، برنامهریز، شناسایی و یا پیشسرمایهگذار نیز مینامند. با توجه به اهمیت مطالعات امکانسنجی، پیش از انتخاب سرمایهگذار و با وجود زمان و هزینهبر بودن این مطالعات، معمولاً مطالعه مذکور در چند مرحله انجام میشود تا موجب غربال کردن آلترناتیوها برتر شده و نهایتاً مطالعه مبسوط و امکانسنجی نهایی قبل از اقدام قطعی به سرمایهگذاری، صورت میپذیرد. مطالعات امکانسنجی ممکن است در سه مرحله شناسایی امکانات، امکانسنجی اولیه و امکانسنجی نهایی انجام شوند.
در چنین مراحلی معمولاً زمینهها و فرصتهای سرمایهگذاری با توجه به مزیتهای منطقه از جهات طبیعی و اجتماعی از یکسو، تقاضا از سوی دیگر و رعایت ملاحظات کلی امنیتی، سیاسی، زیستمحیطی و فرهنگی تعیین و معرفی میشوند. در نظامهای مبتنی بر برنامهریزی متمرکز، معمولاً اینگونه مطالعات توسط دولتها صورت میگیرد تا مبنا و راهنمای گزینش طرحهای سرمایهگذاری توسط بخش دولتی و خصوصی قرار گیرد. در اقتصادهای آزاد که برنامهریزی متمرکز بدینسان صورت نمیپذیرد، تعیین تقاضا در پرتو مطالعات بازار صورت میگیرد و بنابراین مطالعات امکانسنجی حداقل در محور مطالعات تقاضا و تعیین ظرفیت صورت میگیرد و منطقهایجاد طرح در این نظام با یکدیگر متفاوت هستند.
چارچوب و سرفصل مطالعات امکانسنجی:
اگرچه چارچوب و سرفصل مطالعات امکانسنجی تقریباً ثابت است، اما از آنجا که حدود نوع و دقت اطلاعات در
مراحل انجام این مطالعه تغییر میکند، ممکن است این مطالعات در بیش از یک مرحله و تحت عناوین پیشمطالعه
امکانسنجی، امکانسنجی اولیه و امکانسنجی نهایی صورت پذیرد.
سرفصلهای مطالعاتی به شرح ذیل برگرفته از نظرات اساتید مهندسی صنایع در دانشگاههای کشور
الف) سابقه و تاریخچه طرح: شامل بانی یا بانیان طرح، تاریخچه، هزینه مطالعات و نتیجه بررسیهایی که قبلاً انجام شده است.
ب) بازار و ظرفیت کارخانه: بررسی بازار و تقاضا، پیشبینی فروش و بازاریابی، برنامه تولید انواع محصولات و ظرفیت کارخانه.
ج) مواد اولیه و نهادههای مورد نیاز: مواد اولیه و نهادههای مورد نیاز و محل و نحوه تأمین آنها شامل مواد خام، مواد نیمساخته، مواد کمکی، ملزومات کارخانه، آب، برق و گاز وغیره.
د) موقعیت و محل کارخانه: با توجه به دسترسی به مواد اولیه و بهویژه راههای ارتباطی و امکانپذیری جذب نیروی ماهر صورت میپذیرد.
ه) طراحی پروژه: شامل تعریف و تعیین دامنه (محدوده پروژه)، فناوری (روشهای مختلف تولید) و تجهیزات مربوطه اعم از تولیدی، کمکی و خدماتی و قطعات یدکی و انواع ساختمانها با زیربناهای لازم، زمین و محوطه به همراه برآوردهای تقریبی از هزینههای سرمایه تأمین تجهیزات و کارهای ساختمانی به تفکیک.
و) برآورد هزینه: برآورد هزینههای سربار تولید، فروش و اداری.
ز) برآورد نیروی انسانی بهرهبردار: اعم از کارگر و کارمند با توجه به طبقهبندی مهارتی و برآورد هزینه مربوطه.
ح) برنامهریزی اجرای پروژه: شامل برآورد هزینههای اجرای پروژه به همراه جدول زمانبندی پیشنهاد آن.
ط) ارزیابی مالی و اقتصاد: شامل مجموع هزینههای سرمایهگذاری اعم از ثابت و سرمایه درگردش، منابع تأمین مالی، هزینه تولید به تفکیک ثابت و متغیر، ارزیابی اقتصاد (سودآور) در ابعاد خُرد و کلان شامل دوره و نرخ بازگشت سرمایه، نقطه سربهسر، تأثیرات طرح در ایجاد اشتغال و غیره.
این مطالعات که با یک طرح شماتیک از کارخانه نیز همراه است، وجاهت و امکانپذیری مقدماتی از
سرمایهگذاری را ارائه میکند.
ذیلاً سرفصلهای مطالعه امکانسنجی اولیه برگرفته از شرح خدمات تهیه طرحهای بزرگ صنعتی نشریه شماره
3123 سازمان مدیریت و برنامهریزی ارائه میشود. در این سرفصلها فرض بر آن است که مطالعات اولیه پیدایش
طرح مشتمل بر شناسایی اهداف، گزینش یک راه حل برای تحقق هدف، ظرفیت طرح و منطقه اجرای آن که
متناظر بر مراحل الف و ب بخش پیش باشد، از قبل انجام شده و نتایج آن در دسترس باشند.
1- بازنگری، بازبینی و اعلام نظر در مورد مطالعات پیدایش طرح.
2- تعیین و تحلیل گزینههای فنی طرح شامل:
2-1) تعیین و تحلیل گزینههای محل اجرای طرح: الف) تبیین مشخصات محل مطلوب جهت اجرای طرح، ب) پیشنهاد گزینههای محل اجرای طرح، ج) بررسی قابلیت دسترسی به منابع مورد نیاز در دوران اجرا و بهرهبرداری شامل مواد خام اولیه و مصالح، منابع نیروی انسانی متخصص، ماهر و نیمهماهر، تسهیلات عمومی و رفاهی، د) شناسایی شرایط محیطی شامل شرایط جوی مانند دما، رطوبت، تابش، بارندگی، بادخیزی و غیره، شرایط زمینشناختی شامل خاکشناسی، زلزله، عوارض طبیعی زمین و غیره، شرایط آبشناختی اعم از آبهای سطحی و زیرزمینی و شرایط زیستمحیطی، ه) شناسایی امکانات زیربنایی قابل دسترس در دوران اجرا و بهرهبرداری شامل: منابع آب سطحی، زیرزمینی و شبکه لولهکشی آب، امکانات تصفیه و دفع فاضلاب، منابع انرژی مانند سوخت و برق و انواع شیوههای حملونقل جادهای، آبی، هوایی، خط آهن برای هریک از گزینههای طرح.
2-2) تعیین و تحلیل گزینههای فناوری طرح: الف) تبیین مشخصات توصیفی و ضوابط فنی حاکم بر فناوری طرح، ب) گزینههای فناوری تولید کالا و یا خدمات موضوع طرح، ضمن ملاحظه قابلیتهای متنوع هریک مانند قابلیت اطمینان، قابلیت تعمیر و نگهداری، قابلیت بهرهبرداری، سطح دانش فنی مورد نیاز، بازده، آثار متقابل محیطی، سطح ایمنی، قابلیت دستیابی، قابلیت توسعه آینده و فرصتهای نهفته هریک در استفاده از منابع
داخلی و غیره، ج) مشخصات کلی، تعداد، حدود ظرفیت واحدها و سیستمهای عمده تشکیلدهنده طرح برای هر گزینه فناوری، د) گزینههای مختلف آرایش و جانمایی واحدها و سیستمهای عمده تشکیلدهنده طرح برای هر گزینه فناوری و برآورد زمین مورد نیاز، ه) ویژگیهای معماری کارهای ساختمانی برای گزینههای مختلف محل اجرای طرح و گزینههای مختلف فناوری، و) مقایسه و اولویتبندی گزینههای فناوری طرح با توجه به قابلیتهای اثباتشده هریک از فناورییهای مورد نظر در تأمین مناسب
اهداف طرح و رابطه متقابل ویژگیهای هریک از گزینهها و ضوابط فنی حاکم بر فناوری طرح.
2-3) تعیین و تحلیل گزینههای روش اجرای طرح: الف) ساختار کلی فعالیتهای طرح، گزینههای
روش اجرا، ب) مقایسه و اولویتبندی روش اجرای طرح با توجه به قابلیت اثباتشده هریک از روشها و
برنامهریزیها، سازماندهی عوامل اجرای طرح و هدایت و کنترل آنها و همچنین تصریح در اجرای طرح.
2-4) تعیین و اولویتبندی گزینههای فنی طرح: متشکل از گزینههای محل اجرای طرح، گزینههای فناوری و گزینههای روش اجرای آن.
2-5) تهیه برنامه زمانبندی اجرای مقدماتی برای گزینههای فنی مختلف طرح.
3- تحلیل اقتصادی و مالی گزینههای فنی طرح شامل:
3-1) تعیین ضوابط حاکم بر نحوه اندازهگیری هزینهها و درآمدهای طرح شامل: الف) تعیین نرخ تسعیر ارز و قیمت حاملهای انرژی، ب) تعیین سرانه هزینه بهازای هر واحد ظرفیت، اندازه و یا هر واحد تولیدی و خدمات حاصل از گزینههای فنی طرح، ج) تعیین نحوه اندازهگیری هزینههای ناشی از عدم دسترسی به ظرفیت نهایی طرح، د) تعیین حداقل نرخ بازده جذاب برای محاسبه ارزش فعلی هزینهها و درآمدهای طرح، ه) تعیین دوره زمانی اجرای طرح، و) تعیین طول عمر مفید و افق برنامهریزی طرح.
3-2) برآورد هزینههای هریک از گزینههای فنی طرح براساس دادههای بند 3-1 و ساختار تفکیک هزینههای کمی به تفکیک ارزی و ریالی شامل هزینههای اولیه و ثانویه، هزینههای اولیه مطالعاتی پیشسرمایهگذاری، ثابتسرمایهگذاری و بهرهبرداری، هزینههای ثانویه ثابت سرمایهگذاری در مرحله راهاندازی و بهرهبرداری آزمایشی و سرمایه درگردش و هزینههای غیره کمی و اجتماعی.
3-3) برآورد درآمدهای هریک از گزینههای فنی طرح براساس دادههای بند 3-1 و ساختار تفکیک درآمدهای کمی به تفکیک ارزی و ریالی شامل درآمدهای اولیه و ثانویه اعم از مستقیم و غیر مستقیم و درآمدهای غیر کمی.
3-4) تحلیل هزینه- درآمد و اولویتبندی گزینههای فنی طرح.
3-5) تحلیل حساسیت هریک از گزینهها نسبت به تغییرات قیمتها و طولانی شدن دوره اجرا، تغییرات قابلیت دسترسی، میزان تولید و یا خدمات حاصل از گزینههای مختلف، تعیین درجه عدم قطعیت برآوردها و تجدید نظر در اولویتبندی اقتصادی گزینهها.
3-6) تحلیل مالی گزینههای فنی طرح و اولویتبندی آنها ضمن حذف هزینهها و درآمدهای غیر کمی از جریان مالی طرح و شامل: الف) بررسی کفایت مالی جهت دوران اجرا و بهرهبرداری ضمن درنظر گرفتن منابع سرمایهگذاری خارجی که ممکن است همراه با فناوری معینی در دسترس قرار گیرد، ب) بررسی قابلیتهای بازیابی هزینهها اعم از کفایت درآمدها جهت تأمین بازگشت منطقی هزینههای سرمایهگذاری، کفایت درآمدها جهت بازپرداخت اقساط وامهای تحصیلشده در مواعد زمانی مورد نظر، کفایت نقدینگی جهت تأمین نیازهای دوران بهرهبردار، ج) اولویتبندی مالی گزینههای فنی طرح.
4- بررسی اجتماعی و ارزیابی آثار و پیامدهای اجتماعی هریک از گزینهها.
5- ارزیابی فنی، اقتصادی، مالی و اجتماعی گزینههای مختلف طرح و اولویتبندی آنها.
6- تهیه گزارش امکانسنجی اولیه طرح.
برنامه پروژه
برنامه پروژه بهعنوان راهنمای جامع مراحل اجرایی یکی از محصولات مطالعات امکانسنجی است. براساس دیدگاه
مطرحشده در استاندارد پیکره دانش مدیریت پروژه، اهم کاربردهای برنامه پروژه عبارتاند از الف) تهیه راهنمای اجرای فعالیتهای پروژه، ب) تعیین پیشفرضهای برنامهریزی، ج) مبنا و راهنمای تصمیمات برنامهریزی کلیه ارکان پروژه در تعامل با برنامهریزی سایر حوزهها، د) ارائه دیدگاههای مدیریتی، ه) تهیه مبنای اندازهگیری و سنجش میزان پیشرفت کار.
برنامه پروژه (Plan Project) که مدرکی رسمی و تأییدشده برای استفاده در مدیریت و کنترل عملیات اجرایی پروژه بوده از محتوایی به شرح زیر برخوردار است:
الف) مصوبات، مجوزها و پروانهها
ب) بیانیه محدوده کار شامل اهداف و نتایج کمی و کیفی حاصل از اجرای پروژه به همراه دلایل توجیهی
ج) ساختار شکست کار تا سطح قابل کنترل شامل عناصر تشکیلدهنده پروژه که معرف محدوده کار است
چ) استراتژی مدیریت پروژه در اجرای کار- سیستم اجرای پروژه
ح) مبانی ارزیابی عملکرد، زمانبندی و هزینه پروژه، سیستم کنترل پروژه
خ) تاریخ پیشبینیشده برای تحقق آنها
ر) تخصصهای کلیدی و مورد نیاز پروژه
د) نمودار سازمانی
ه) مبانی خطر پروژه (محدودیتها، فرضیات و برنامه واکنش به آنها
و) برنامههای فرعی پروژه شامل برنامههای مدیریت محدوده، مدیریت زمانبندی، مدیریت هزینه، مدیریت
کیفیت، مدیریت ارتباطات و نحوه مدیریت بر تغییرات
ی) تصمیمات کلیدی برای شروع، ادامه و توقف فعالیتها
یکی از مهمترین محورهای برنامه مزبور، تعریف محدوده پروژه است.
تعریف محدوده پروژه:
محدوده پروژه تعیینکننده کلیه اقلام و فعالیتهایی است که اهداف سرمایهگذاری را تأمین میکند. اگر هدف از سرمایهگذاری احداث یک کارخانه باشد، علاوه بر معرفی تنوع ساختمانها و تجهیزات اصلی کارخانه، محدوده پروژه بایستی عملیات کمکی مربوط به تولید، استخراج، حملونقل به خارج از کارخانه، انبار کردن تولیدات و ضایعات و فعالیتهای فرعی خارج از کارخانه مانند برنامه مربوط به تأمین مسکن، تسهیلات رفاهی و آموزشی را نیز در بر بگیرد.
اگر پروژه مورد نظر ایجاد یک دانشگاه است، محدوده پروژه بایستی تعداد و نوع دانشکدهها، گروهها و بخشها و به تبع آن انواع فضاهای لازم اعم از کلاس درس، آزمایشگاه، سالنهای کامپیوتر، کتابخانه، فضاهای اداری و خدماتی و حتی تعداد افراد و کارکنان هریک، نوع تجهیزات مستقر در آنها و نحوه استفاده از فضاها و استانداردهای مربوطه را تعیین کند. علاوه بر آن فضاهای کمکی دانشگاه ازجمله کتابخانه مرکزی، آزمایشگاهها، مراکز انتشاراتی، اداری، خدماتی، خوابگاهها و غیره با بیان کمی و کیفی هریک در تعریف محدوده پروژه میآیند. درحقیقت منظور از تقویت محدوده پروژه، برنامه مفهومی و فیزیکی تسهیلاتی بوده که قرار است طراحی و ساخته شود. طراح براساس این برنامه است که اقدام به طراحی مجموعه میکند. از عمدهترین وظایف مدیر پروژه در این مرحله بررسی محدوده پروژه بهمنظور اطمینان از انطباق آن با اهداف و نیازهای سرمایهگذاری است. منظور از برنامه مفهومی، معرفی مفاهیمی است که لازم بوده در طراحی مجموعه مورد توجه باشند و قاعدتاً بیشتر جنبههای کیفی طرح یا محصول را بیان میکند. جدول یک فهرستی خلاصه از محورهای مطالعات جهت تعریف دامنه یک پروژه تولیدی را ارائه میکند. این فهرست الزاماً جامعومانع نیست و جهت ارائه تصویر از کار آورده شده است.
الف) عمومی؛ اندازه ظرفیت کارخانه، تعداد واحدها در خط تولید، نوع مواد خام، نوع محصولات، ترتیب و نحوه استقرار تجهیزات در سطح و یا در طبقات، پیشبینی توسعه آتی و روابط خاص با سایر مؤسسات.
ب) محوطه؛ دسترسی به شبکههای حملونقل زمینی، هوایی، دریایی و راهآهن، دسترسی به تأسیسات زیربنایی، آب، فاضلاب، برق و اطفای حریق و غیره، وضعیت اقلیمی، دما، رطوبت، باد، تابش و غیره، وضعیت خاک و زمین در سطح و نوع خاک در عمق، گسل و غیره، ملاحظات همجوار و تهیه زمین.
ج) ساختمانها؛ تعداد، نوع و اندازه هر ساختمان، تنوع فضاها و افراد شاغل در هر ساختمان اعم از اداری، آزمایشگاهی و غیره، نوع کاربر هر فضا و استانداردهای طراحی مورد نظر، تنظیم شرایط محیطی خاص مورد نظر برای هر فضا، وضعیت و کیفیت تجهیزات مبلمان و تمام کار فضاها، نیازمندیهای پارکینک و فضای سبز.
د) مقررات؛ مجوزها برای ساخت، بهرهبرداری از محیطزیست و شهرداری، آییننامهها و مقررات مربوط به امور ایمنی بنا و مقررات اداری در ارتباط با امور گمرکی
منابع دادهها در مطالعات امکانسنجی:
برآورد هزینههای سرمایهگذاری ازجمله نیازهای مطالعات امکانسنجی است. دقت این برآوردها از یکسو به دقت و حد تفصیل اطلاعات بستگی دارد و از سویی دیگر به موجودیت و دسترسی به منابع و مأخذ اطلاعاتی هزینه مربوط میشود. در فصل برآورد هزینه به نحوه برآورد هزینه سرمایهگذاری در مراحل مطالعات امکانسنجی با توجه به حدود تفصیل و دقت مطالعات پرداخته میشود.
از آنجا که برآورد در مطالعات امکانسنجی غالباً بهمنظور سنجشهای اقتصاد صورت میپذیرد، توجه به مسائلی ازجمله نرخ مناسب تسعیر ارز، تورم قیمتها بهویژه در پروژههای طویلالمدت، حائز اهمیت خواهد بود و چهبسا تأثیر تعیینکننده در وجاهت و یا عدم وجاهت اقتصاد طرح داشته باشد.
گروه انجامدهنده مطالعات امکانسنجی:
مطالعات امکانسنجی بسته به بزرگی، پیچیدگی و موقعیت هر پروژه، توسط یک گروه کارشناسی انجام میشود. ترکیب گروه بایستی شامل متخصصین فنی، اقتصادی و مالی باشد؛ نظر به اینکه محورهای اصلی مطالعات امکانسنجی مسائل اقتصادی، فنی، اجرایی، زیستمحیطی و اجتماعی است، بدیهی بوده که ترکیب گروه نیز بایستی بهتناسب دارای تخصصهای لازم باشد؛ بسته به بزرگی پروژه، ترکیب گروه به شرح زیر است:
- تخصص اقتصاددان صنعتی (ترجیحاً بهعنوان سرپرست گروه).
- تحلیلگر بازار.
- متخصصین فنی و مهندسین ذیربط با موضوع صنعت مورد نظر مثلاً مهندس شیمی، نساجی و یا متالوژ.
- مهندس مکانیک و راه و ساختمان برای بخشهای ساختمانی، سیویل و تأسیسات عمومی.
- کارشناس امور مالی.
گروه کار درصورت لزوم توسط کارشناسان در زمینه نقشهبرداری، زمینشناسی، هیدرولوژی، محیطزیست و جامعهشناسی همراهی میشوند.
سرپرست گروه که خود در نقش یک متخصص ایفای وظیفه میکند، وظیفه برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و هماهنگی تمام فعالیتهای گروه را تا پایان مطالعات امکانسنجی عهدهدار است. این گروه ممکن بوده در واحد برنامهریزی و توسعه سازمان سرمایهگذار (کارفرما) تشکیل شود و در این صورت کارفرما خود توسط گروه کارشناسان در استخدام، اقدام به انجام مطالعات امکانسنجی میکند. معمولاً بانکهای توسعه گروههای کارشناسی جهت ارائه، این گونه خدمات را در استخدام دارند. در پارهای از موارد که مطالعات امکانسنجی لازم است بهصورت وسیع و حرفهای انجام شود، مشاورین حرفهای چنین خدماتی را انجام میدهند.
در پروژههای دولتی غالباً دستگاههای اجرایی در محدوده شناسایی امکانات، اینگونه مطالعات را خود انجام میدادهاند و برای پروژههای بزرگ صنعتی مشاورین حرفهای خارجی را به خدمت گرفتهاند. در بخشهای خصوصی با توجه به اندازه کوچک پروژهها، معمولاً اینگونه مطالعات توسط کارشناسان فرد در حد ضعیف انجام شده است. با توجه به اهمیت یافتن مطالعات امکانسنجی در نظام فنی و اجرایی طرحهای عمرانی و ضرورت انجام آن در مرحله تهیه طرح، انتظار میرود واحدهای حرفهای خدمات مربوطه نیز شناسایی، تشخیص صلاحیت و رتبهبندی شوند.
هزینه مطالعات امکانسنجی:
هیچگونه ضابطه مشخصی برای هزینه مطالعات امکانسنجی وجود ندارد. شاید بدان جهت باشد که حدود مطالعات امکانسنجی بسیار به شرایط خاص هر پروژه و نیازمندیهای سرمایهگذاری بستگی دارد؛ با معین شدن حدود و شرح خدمات مطالعات لازم در یک پروژه، ممکن است برآورد از تعداد کارشناس مورد نیاز صورت پذیرفته و با اعمال یک ضریب برای ملاحظه هزینههای غیر مستقیم، هزینه مطالعات برآورد شده و توافق شود.
آنچه مسلم است اینکه اگر قرار باشد این مطالعات توسط یک گروه کارشناس خارج از سازمان سرمایهگذاری انجام شود، لازم است میزان و ترتیب هزینهها از ابتدا روشن و مورد توافق باشد.
براساس یک میانگین تجربی، هزینه مطالعات پیشسرمایهگذاری را به نسبت درصد از برآورد هزینه سرمایهگذاری میتوان بهصورت تقریبی زیر بیان کرد:
- مطالعات شناسایی امکانات: 1 -2/0 درصد
- مطالعات امکانسنجی: 5/1 - 25/0 درصد
بدیهی است اندازه پروژه نیز در تعیین درصد هزینه مطالعات مؤثر بوده و پروژههای بزرگ و پُرهزینه درصد
کوچکتر خواهند داشت. عوامل دیگر که در تعیین درصد هزینه مؤثرند، به شرح زیر شناسایی شدهاند:
الف) تجربه گروه کار
ب) دامنه و محدوده کارگروه
ت) پیچیدگی و تنوع مراحل تولید در کارخانه
ث) شرایط اجتماعی و اقتصاد و بازار کار
ج) تنوع صلاحیتهای کارشناسی لازم در گروه کار به جهت افزایش وقت مطالعات و علاقهمندی گروه کار به انجام مطالعه در یک پروژه خاص
* بهرام هاشمی
دانشجوی دکتری تخصصی مهندسی صنایع