مهندس بهرام هاشمی

دانشجوی دکتری تخصصی مهندسی صنایع

مهندس بهرام هاشمی

دانشجوی دکتری تخصصی مهندسی صنایع

۰۲آذر

بهرام هاشمی کارشناس و مشاور ارشد  اقتصادی و صنعتی

ارزشمندترین دارایی های یک سازمان در قرن بیستم ابزار تولید وخدمات آن بود و در قرن حاضر مدیران فرهیخته و بهره وری آنها، چنین جایگاهی خواهد داشت.

مدیریت می‌تواند در اشکال گوناگون، نمایان شود؛ اما زمانی می‌تواند جوابگوی دغدغه‌های متدیّنین در جامعه اسلامی باشد و دستاوردهای بزرگ مورد انتظار آنان را تحقق بخشد که با صبغه اسلامی همراه گردد. مدیریت اسلامی، نظام ارزشی ثابت و لایتغیری است که ریشه در نیازهای ثابت و جاودان انسان داشته، مبتنی بر فطرت و خلقت بوده و توسط وحی و کتاب و سنت، تنظیم ‌می‌گردد. تمایز این نوع مدیریت با نظام‌های مدیریتی دیگر در این است که این نوع مدیریت، ناشی از نظام ارزشی مبتنی بر فرهنگ و تمدن اسلامی است.

بهرام هاشمی
۲۵آبان

                                             مطلب - راهنمای آسان تهیه طرح کسب وکار

 

رح کسب‌وکار، مهمترین سند نوشته ‌شده‌ای است که تمام جنبه‌های مختلف کسب‌وکار را پیش از راه‌اندازی آن بررسی می‌کند.

 

طرح کسب‌وکار حاوی برنامه‌های کاربردی است، مانند برنامة مالی، برنامة ‌عملیاتی، برنامة تولیدی، برنامة بازاریابی، و ساختار سازمانی.

 

این برنامه‌ها همانند نقشه‌ای کارآفرین را در طول مسیر راهنمایی می‌کنند.

نگارش طرح کسب و کار

دوره آموزشی کارآفرینی و مهارت های کسب و کار

بهرام هاشمی
۲۰آبان

 

 

بزرگترین فن زندگی، استفاده از

 فرصتهای بی نظیری است که بر ما می گذرد

ویژگی های سازمانهای آینده

دریافت مطلب کلیک

سازمانهای پیشرو

بهرام هاشمی
۱۲آبان
بهرام هاشمی
۱۲آبان

کسب درآمد از طریق اینترنت

کسب و کار الکترونیکی (E-Business) و تجارت الکترونیکی (E-Commerce) با یکدیگر متفاوتند. کسب و کار مفهومی گسترده‏تر از تجارت دارد.
شغل و کار می‏تواند کاذب باشد که سود زیادی عاید مملکت نمی‏کند زیرا مالیات و عوارض نمی‏پردازند.
هر کسب درآمدی از طریق اینترنت، کارآفرینی محسوب نمی‏شود.
اهمیت کارآفرینی با گذشت زمان بیش از پیش روشن می‏شود و هم اکنون در برخی از کشورهای توسعه یافته، ارزش افراد کارآفرین بیش از افراد تحصیل کرده است.

کسب وکار اینترنتی چیست؟

به کسب وکاری گفته می شود که به صورت الکترونیکی و از طریق شبکه

اینترنت انجام می پذیرد.

 

نگاه کسب و کارانه:

حساس شدن نسبت به محیط اطراف خود  در زمینه انواع کسب وکار

پنج مهارت کسب وکار آینده ساز

.1مهارتهای مدیریتیارتباطات,تصمیم گیری,کارگروهی و سرپرستی
.2دانستن زبان خارجی به خصوص  زبان انگلیسی
.3مهارتهای مالی واقتصادیهزینه وسود,نگاه اقتصادی و آشنایی با اصول حساب داری
.4مهارتهای بازاریابیخرید,فروش,مفاهیم بازار و بازاریابی
.5مهارت استفاده از فناوری اطلاعاتآشنایی با رایانه,توانایی کار و جست وجو در اینترنت
برای دریافت رایگان فایل
bahram_hashemi2003@yahoo.com
بهرام هاشمی
۰۵مهر
بهرام هاشمی
۳۰شهریور

 

 

 بهرام هاشمی

مدیریت و مشاوربنگاه اقتصادی   

SME   متخصص ایجاد وتوسعه

مشاور-کارشناس ارشد مهندسی لجستیک وزنجیره تامین 

  کارآفرینی ,مشاور وکارشناس کسب و کار

Bahram_hashemi2003@yahoo.com

 09183138857

مدیریت زنجیره تامین (SCM)

 

مفهوم زنجیره تامین چیست ؟   

زنجیره تامین شامل همه مراحلی ست که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم درتحقق خواسته مشتری دخالت دارند.زنجیره تامین تنهاشامل تولیدکننده وتامین کننده نیست بلکه شامل حمل ونقل کنندگان ،انبارها،خرده فروشان وحتی خود مشتریان است .زنجیره تامین شامل همه فعالیت های درگیر دردریافت وتحقق خواسته مشتری است.برخی ازاین فعالیت هاعبارتند ازتوسعه محصول جدید،بازاریابی،عملیات،توزیع امور مالی وخدمات به مشتریان.

ماهیت یک زنجیره تامین پویااست وشامل جریان های مداوم اطلاعات ،محصول ووجوه نقدی بین مراحل مختلف است .

درحقیقت هدف اصلی هرزنجیره تامین تحقق نیازهای مشتری وتولید سودبرای خودش میباشد.اصطلاح زنجیره تامین تصویری ازمحصول یا موجودی راتداعی می کند که درامتداد یک زنجیره ازتامین کنندگان ،توزیع کنندگان ،خرده فروشان وبه سوی مشتریان درجریان است.قطعا این جریان درزنجیره تامین وجود دارد اما مسئله مهم این است که بتوانیم جریان های اطلاعات محصول ووجوه نقد رادرهردوجهت زنجیره درنظر بگیریم .همچنین اصطلاح زنجیره تامین ممکن است تنها بریک بازیگر ازقبیل تولید کننده  یاتوزیع کننده که درهرمرحله اززنجیره مشغول به فعالیت است.دلالت داشته باشد.امادرواقعیت ،ممکن است تولید کننده مواد راازچندین تامین کننده دریافت وسپس به چندین توزیع کننده عرضه کند.بنابراین ،زنجیره های تامین ،درحقیقت شبکه هستند.شاید دقیقتر باشد که بخواهیم اصطلاح شبکه تامین رابرای توصیف ساختار اکثرزنجیره های تامین بکارببریم.

 

بطور معمول یک زنجیره تامین مراحلی راشامل شود.این مراحل درزنجیره تامین عبارتند از:

 

.1تامین کنندگان مواد خام/قطعات
.2تولید کنندگان
.3انبارها/توزیع کنندگان
.4خرده فروشان
.5مشتریان
 

هدف زنجیره تامین

 

هدف هرزنجیره تامین بایستی حداکثر کردن ارزش کلی ایجاد شده باشد .ارزشی که یک زنجیره تامین ایجاد می کند،تفاضل بین ارزشی است که محصول نهایی برای مشتری ایجاد کرده وهزینه هایی است که زنجیره تامین برای تحقق خواسته مشتری متحمل شده است .برای بیشتر زنجیره های تامین تجاری ،این ارزش به سوددهی زنجیره تامین (یامازادنقدزنجیره تامین)مرتبط می شود یعنی تفاوت میان درآمدی که از مشتری ایجاد شده وکل هزینه هایی کهدرسراسر زنجیره تامین وجود داشته است برای مثال مشتری که یک دستگاه مودم وایرلس رااز شرکت بست بای می خردشصت دلار می پردازد که این شصت دلار بیان کننده درآمدی است که زنجیره تامین بدست آورده است.شرکت بسته بای ومراحل دیگر زنجیره تامین ،هزینه هایی رابرای انتقال اطلاعات ،تولید قطعات ،ذخیره وحمل آنها انتقال وجوه نقد وغیره متحمل می شوند.تفاوت میان شصت دلاری که مشتری پرداخته وجمع همه هزینه های که توسط زنجیره تامین برای تولید وتوزیع مودم تقبل شده سوددهی یامازاد نقد زنجیره تامین نامیده می شود.

منظوراز سوددهی یامازاد نقد زنجیره تامین سود کلی است کهباید بین همه ی مراحل زنجیره تامین واسطه هاتقسیم شود.هرچه سوددهی زنجیره تامین بیشترباشد زنجیره تامین موفق تر است .نکته مهم این است که موفقعیت زنجیره تامین باید براساس سوددهی زنجیره تامین اندازه گیری شود .نه از لحاظ سود دهی تنها دریک مرحله بصورت مجزا.

پس از تعریف موفقعیت درزنجیره تامین برحسب سود دهی زنجیره تامین ،گام منطقی بعدی تلاش برای پیدا کردن منابع درآمد وهزینه است .برای هر زنجیره تامین تنهایک منبع درآمد وجوددارد وآن مشتری است آن مشتری که مواد شویندهرامی خرد تنها کسی است که جریان نقد مثبتی رابه زنجیره تامین تزریق می کند .همه جریان های نقدی دیگرتنها تبادل وجوه نقد هستند که درون زنجیره تامین رخ می دهد.

همه جریان های اطلاعات ، محصول ،ویا وجوه نقد هزینه هایی رادر زنجیره تامین ایجاد می کنند.بنابراین همه جریان ها کلید موفقعیت زنجیره تامین است.مدیریت اثربخش زنجیره تامین شامل مدیریت دارایی های زنجیره تامین ،محصول،اطلاعات وجریان های نقدی به منظور حداکثر کردن سود دهی کل زنجیره تامین می باشد.

تفاوت ساختار زنجیره تامین کالاهای مصرفی روزانه درایالات متحده وهند درنظربگیرید.توزیع کنندگان ایالات متحده درمقایسه باهمتایان هندی خود نقش بسیارکوچکتر دراین زنجیره تامین ایفا می کنندما استدلال می کنیم که تفاوتی که درساختار زنجیره تامین وجود دارد را می توان با اثر توزیع کننده بر روی سود دهی زنجیره تامین توضیح داد.

زنجیره تامین

 

شبکه ای است شامل تامین کنندگان ،کارخانجات ،انبارهای کالا ،مراکز توزیع وخرده فروشان که مواد خام را تهیه کرده ،تغییر شکل داده ،محصول راتهیه کرده وتحویل مشتری می دهند .درواقع زنجیره تامین شبکه ای ازسلول های ارزش افزا که هدف آن تحول یک محصول  سطح بالا،نه فقط باکمترین هزینه بلکه سریع وبا ارزش ازتمام جهات ساخت محصول است .درواقع زنجیره تامین همه فعالیت ها وافرادی راکه درتامین یک محصول ازتامین مواد خام تافروش محصول نهایی به سازمان ها ومصرف کنندگان وفراتر از فروش گردش مواد وموجودی ها درکل فرآیند درگیر هستند رادربر می گیرد .زنجیره تامین کل زنجیره موادوجریان محصول راازمنابع اولیه تاتحول نهایی محصول به مشتری وپس ازآن ازطریق لجستیک معکوس به چرخه مجدد پوشش می دهد .از این رو این فرآیند به مثابه از خاک به خاک توصیف شده است که به مفهوم حلقه کامل تامین مواد است.

با افزایش اهمیت فعالیت خرید وتدارکات تصمیم های خرید مهم ترشده واز آنجا که امروزه سازمانها بیشتر به تامین کنندگان وابسته شده اند.پیامدهای مستقیم وغیر مستقیم تصمیم گیری ضعیف ،وخیم تر جلوه می کند .در بیشتر صنایع ،هزینه مواد خام واجزای تشکیل دهنده محصول ،قسمت عمده ای از بهای تمام شده محصول را دربر می گیرد .درچنین شرایطی بخش تدارکات می تواند نقشی کلیدی درکارایی واثربخشی سازمان ایفا کند وتاثیر مستقیمی روی کاهش هزینه ها ،سود آوری وانعطاف پذیری یک شرکت داشته باشد .درحقیقت انتخاب مجموعه مناسبی ازتامین کنندگان برای کارباآنها درجهت موفقیت یک شرکت امری بسیار مهم وحیاتی می باشدودرطی سالیان طولانی برانتخاب تامین کننده تاکید شده است. اخیرا باحضور مفهوم مدیریت زنجیره تامین بیشتر محققان ،دانشمندان ومدیران پی برده اند که انتخاب تامین کننده مناسب ومدیریت آن وسیله ی است که از آن می توان برای افزایش رقابت پذیری زنجیره تامین استفاده نمود.

مسائل انتخاب تامین کننده

 

.1انتخاب تامین کننده هنگامی که هیچ محدودیتی ندارد،به عبارتی هرکدام ازتامین کنندگان به تنهایی قادرند که نیازهای (احتیاجات)خریدارراازجمله میزان تقاضا،کیفیت ،زمان تحولو... رابرآورده سازند.
.2انتخاب تامین کننده درحالتی که محدودیت هایی درظرفیت تامین کننده ،کیفیت محصول تامین کننده و... وجود دارد .به عبارتی یک تامین کننده به تنهایی به تنهایی قادر به برآورده احتیاجات خریدارنمی باشدوخریدار به اجبارباید بخشی ازتقاضای خود راازیک تامین کننده وبخش دیگرتقاضایش رااز تامین کننده رااز تامین کننده دیگربه منظور جبران کمبود ظرفیت یاکیفیت پایین تامین کننده اول برآورده سازد.
.3درخصوص مورد اول یک تامین کننده می تواند تمام نیاز خریداررابرآورده ساز،(منبع یابی منفرد)که دراین حالت مدیریت تنها یک تصمیم اتخاذ می کند واین که کدام تامین کننده ،بهترین کننده،بهترین است.درحالی که درمورددوم ،هیچ کدام ازتامین کنندگان به تنهایی قادر نیستند که تمامی احتیاجات خریدار رابرآورده سازند .بنابراین دراین حالت بیشترازیک تامین کننده باید انتخاب شود(منبع یابی  چندگانه).دراین حالت مدیریت باید دوتصمیم اخذ کند.اول این که کدام تامین کنندگان ،بهترین هستند؟ودوم ،ازهریک ازتامین کنندگان انتخابی چه مقدارباید خریداری کرد؟
 

پنج سطح عملکرد مدیریت زنجیره تامین :

 

.1ترکیب شرکای زنجیره تامین: زنجیره تامین براساس کارایی عوامل راهبردی وباتوجه به نیازمندیهای مشتری زنجیره تامین برنامه ریزی شده است بطوری که محدوده محصولات موجود خدمات محصولات جدید یابخش مشتریان راپوشش دهد برپایه آگاهی ازمحصولات نهایی درزنجیره تامین پایه ریزی می شود.
.2استقرار ارتباط های مشارکتی: این قسمت به عنوان مشارکتها وتعاملات ضروری شرکت اشاره دارد .این عملکرد ارتباطهای زنجیره تامین رابه مشارکت باعوامل خارج ازشرکت گسترش می دهد هر تغییری درزنجیره تامین باید به اطلاع شرکابرسد تادرتمام زنجیره پیاده شود.
.3طراحی زنجیره تامین برمبنای سود دهی: مدیریت زنجیره تامین مشارکت موثرعوامل خارج ازشرکت راایجاب می کند اما ارتباط هرشرکت با شرکتهای خارج ازآن بسیار مشکل زا است.درمورد شرکا دقت به مواردی همانند مرکز رقابت ،انگیزه شرکا وترکیب آنها ضروری است.

4. اطلاعات مدیریت زنجیره تامین : نقش سیستم های اطلاعاتی دراصطلاح زنجیره تامین اهمیت خاصی دارد .این بخش نقش فناوری رادراصطلاح زنجیره تامین نشان می دهد.

 

5. کاهش هزینه زنجیره تامین :اصلی ترین هدف استقرارزنجیره تامین کاهش هزینه است این تلاشها برای راهبردها وسیاست های افزایش کارایی انجام می شود دلایل اصلی هزینه زایی عبارتند از عدم وضوح فرایند زنجیره تامین تغییرات رویه های داخلی وخارجی شرکت ،ضعف موجود درطراحی تولید ،وجود اطلاعات ناقص برای تصمیم گیری ،ضعف حلقه های زنجیره درارتباط بین شرکا زنجیره تامین.

مشکلات زنجیره تامین

 

.1تعدد مراکز تصمیم گیری : باتوجه به اینکه درزنجیره تامین ،سازمانهای مختلفی دخیل هستند لذا هماهنگی ویکصدا شدن درزنجیره تامین نیازبه هماهنگی بالایی دارد.
 
.2عدم اطمینان : یک منبع اصلی عدم زنجیره تامین پیش بینی تقاضاست .پیش بینی تقاضا ازچندین فاکتور ازقبیل رقابت ،قیمت ها،شرایط فعلی ،توسعه تکنولوژیکی و سطح عمومی تعهد مشتریان تاثیر می پذیرد .دیگر عامل اطمینان زنجیره تامین زمانهای تحول است که خود به عواملی مانند نسبت خرابی ماشین ها درفرآیند تولید خطی ،فشردگی ترافیکی که درحمل ونقل دخالت می کند ومشکلات کیفیت مواد که ممکن است تاخیرات تولید راایجاد کند وابسته است.
 
.3عدم هماهنگی : این نوع مشکلات هماهنگی اتفاق می افتد که یک بخش شرکت بادیگر بخشها ارتباط خوبی ندارد.وقتی پیغام برای شرکا تجاری غیرقابل فهم باشد ووقتی بخشهای شرکت ازبعضی مسائل آگاهی ندارد ویاخیلی دیرازآنچه مورد نیاز است ویا آنچه باید اتفاق بیفتد آگاه می شوند ازجمله می توان به اثرشلاق چرمیوذخیره فریبنده اشاره کرد.
 
.4ذخیره فریبنده: این گونه مشکل زمانی که مشتریان محصولی رامی خواهندکه دردسترس نیست اتفاق می افتد .گرچه درحقیقت وجود دارد مثل وقتی که محصول درجایی نادرست قرار می گیرد یا اینکه مقدار ذخیره ناصحیح است.
 

مشکلات زنجیره تامین کالا درکشورما

 

.1عدم هماهنگی دردرون وزارتخانه ها
.2عدم هماهنگی بین وزارتخانه ها
.3عدم هماهنگی درسطح ملی
.4عدم هماهنگی درکشور ماباسایر کشورها
.5مشکلات حمل ونقل باروامکانات مناسب برای پایانه های بار
.6عدم توجه مناسب به فرآیند بسته بندی
.7کمبود متخصصان علم لجستیک درکشور
.8عدم هماهنگی بین اجزای زنجیره
.9عدم دسترسی به آمار صحیح وقابل اعتماد
.10مقاومت دربرابرتغییرات
.11سیستمی متشکل ازعدم اعتماد دوطرفه
.12درک ضعیف از اقتصاد بازار

مزایا ومنابع زنجیره تامین

 

.1کاهش هزینه های لجستیک ،تدارکات ونگهداری
.2کاهش پرسنل
.3بهبود بهروری
.4بهبود چرخه مالی
.5تحویل بموقع
.6وضوح اطلاعات وانعطاف پذیری
.7استانداردسازی
.8جهانی شدن
.9صرفه جویی درمقیاس
.10افزایش قدرت انتخاب مشتریان ودستیابی آنها به تامین کنندگان
.11کاهش فواصل وابعاد زمانی

یک زنجیره تامین شامل همه تسهیلات (امکانات)وظایف وکارها وفعالیت هایی می شود که درتولید وتحویل یک کالایا خدمت ،ازتامین کنندگان آنهاتا مشتریان و مشتریان آنها درگیر هستند وشامل برنامه ریزی ومدیریت عرضه وتقاضا ،تهیه مواد وبرنامه زمان بندی محصول یا خدمات ، انبار کردن،منترل موجودی وتوزیع ،تحویل وخدمت به مشتری می شود .مدیریت زنجیره تامین همه این فعالیت ها را طوری هماهنگ می کند که مشتریان بتوانند محصولاتی با کیفیت بالا وخدمات قابل اطمینان درحداقل هزینه به دست آوردند.

نیاز به مدیریت زنجیره تامین

 

درگذشته اکثر سازمانها کمتر زنجیره های تامین خود رامدیریت می کردند درعوض تمایل داشتند که برروی عملیات خودشان وبرروی تامین کنندگان بلافصل خودشان تمرکز کننده هرچند که چند عامل مدیریت زنجیره تامین رابرای سازمان های تجاری ای که زنجیره تامین خود رابه طور فعال اداره می کنندمطلوب می سازد عوامل عمده عبارتند از:

نیاز به بهبود عملیات درطول دهه گذشته بسیاری ازسازمان ها فعالیت هایی مانند ناب ومدیریت کیفیت جامع راانجام می دخند .درنتیجه آنها قادرخواهند بود که کیفیت بهبود یافته ای راکسب کرده ودرعین حال مقدارزیادی ازهزینه های اضافی خارج ازسیستم خود راازبین ببرند .اگرچه هنوز جایی برای بهبود وجود دارد اکنون فرصت به طور عمده درتهیه  و تدارک توزیع وپشتیبانی زنجیره تامین وجود دارد.

 

  

 

 

بهرام هاشمی
۲۹مرداد

توانمندبزاریابی

بهرام هاشمی
۲۹مرداد

بهرام هاشمی
۰۲مرداد

                                                               

 

مشاوره مدیریت بنگاه اقتصادی با ماندگاری ، رشد وتوسعه واحدهای کسب و کارکوچک ومتوسط (SME)

 

وقتی نگاه می کنیم به مدیرعامل از دیدگاه آدم ضعیف نگاه می کنیم، به مدیرعامل به دیدگاه دشمن نگاه می کنیم.

باید بیاییم به مدیرعامل فکر کنیم چه می خواهد، معمولا مدیرعامل سهام دار یا صاحب اصلی SME هاست و ما باید بدانیم این صاحب سرمایه چه می خواهد و چه فکر می کند می خواهد شرکتش موفق شود چون سرمایه اش است

بعضی مواقع صاحب شرکت لزوما نمی تواند مدیرعامل خوبی باشد و فقط می تواند یک شروع کننده خوب برای  SMEباشد لذا بعضی وقعها پیشنهاد می شود به یک مدیر حقوق داده شود تا اهداف را جلو ببرد و بتواند شرکت را بزرگ کند و مدیرعامل فقط رییس هیات مدیره باشد تا بتواند به کارهای دیگر مثل ایجاد شرکت های خرد دیگر بپردازد.

بیشتر کارآفرین های ایرانی مشکل پول دارند به جایی رسیدند که نمی دانند قسمت بعدی کجا بروند چون به هر که اعتماد کردند پولشان را گرفتند و اذیتشان کردند.

اگر مدیر عاملی به شما اعتماد کند به شما علاقه هم پیدا می کند و شما را رها نمی کند دیگر راجع همه چیز از شما مشورت می خواهد در ایران هرکس SME موفق داشته باشد دنبال مدیر عامل می گردد چون دیگر دنبال این نیست که شرکتش را نگه دارد می خواهد یک شرکت دیگر درست کند این فرهنگ ماست.

خیلی مهم است که در چارچوب خودتان همیشه به مشتری بگویید که چقدر به او مشاوره مجانی می دهید یا چقدر وقت بر اساس حد خودتان وقت می گذارید هیچ وقت هم یک روز کامل وقت نگذارید از لحاظ روانشناختی این است که اگر شما کسی را تا به حال ندیده اید ولی می خواهید تازه او را ببینید

 

2

وقتی زیاد به دیدنش بروید از تو بدش خواهد آمد پس روش این است ابتدا بیایید مثلا برای 2 ساعت قرار بگذارید نه این که وقتی طرفتان از شما پرسید شما چقدر وقت دارید نگویید من تمام روز را وقت

دارم می گویید من امروز می آیم تا سازمان شما را برای فاز اول ببینم ودر گام اول بدانم شما چه کار می خواهید بکنید و درباره این موضوع و فرایند اجرایی آن گفتگو می کنیم.

شما باید سعی کنید این فرایند را در کمتر از 2 هفته انجام ندهید چون اگر کمتر این مدت انجام دهید می گوید بیکار و مزاحم است چون کارش عقب می افتد اصلا بیزار می شود از این که با شما حرف بزند پس در فرایند مشاوره در هفته اول و ملاقات اول اولین کاری که می کنیم این است که با خود مدیرعامل نیم ساعت ملاقات کرده در این مدت شما باید ببینید دیدگاه و توقع او چیست و مشکلاتی که به نظر خودش حیاتی است چه چیزهایی می باشد.

دیدار بعد را معمولا برای مصاحبه یا صحبت با یکی از واحدها می گذارید هیچ وقت همه واحدها را در یک روز نبیند زیرا همه واحدها ضد شما می شوند و زیرآب شما را می زنند چون از کار شما سر در نمی آورند و فرهنگ شایعات هم در ایران زیاد است چون تهدید هستی فکر می کنند دنبال شغلشان هستید و همه با هم متحد می شوند تا کارتان را خراب کنند.

برنامه ریزی و زمان بندی شما در این خصوص باید کاملا دقیق باشد روش صادقانه کاری داشته باشید و محترمانه برخورد کنید باید درد مشتری را بفهمید دید مثبت داشته باشید تا اعتماد را جلب کنید و تعامل باید دو طرفه باشد.

در خصوص جلسه با معاونت ها با خود مدیرعامل مشورت کنید معمولا مدیرعامل بهترین معاونت و واحدی را که خودش علاقه دارد را معرفی می کند.

در دیدار با دیدار با معاونت فرایندها را خوب بررسی کرده بعد یک ربع زودتر تمام کرده و به او می گویید ممکن است دوباره بیایم و شما را ببینم در پایان به دیدار مدیرعامل بروید معمولا مدیرعامل نظر شما را در خصوص معاونت مورد علاقه اش از شما می پرسد در ابتدا شما هیچ وقت نقاط منفی و

3

ضعف را نگویید بلکه نقاط قوت و بهبود را بگویید فقط بگویید فکر می کنم بعضی قسمت ها بعدا احتیاج به کمک خواهند داشت.

اگر شما بتواند این تعامل را بین مدیرعامل و معاونش خوب انجام دهید بعد از ترک محل درباره تو صحبت خواهند کرد.

همیشه وقتی با کسی قرار می گذارید در مورد زمان بندی آن فکر کنید در این فرایند باید خونسرد، انعطاف پذیر و صادق باشید.

در خصوص نورم قیمت مشاوره در فرایند استراتژی باید ببینیم با شرکت دولتی قرارداد می بندیم یا خصوصی؟ باید ببینیم قانونشان چیست؟ حداکثر این است که می گوییم نمی توانیم کار کنیم؛ قیمت مشاوره را باید روی شهرتتان بسازید؛ باید قیمت عادلانه باشد.

در فرایند دیگر با شرکت دیگر هرچه مهارت بیشتر و شهرت بیشتر بخواهد و قیمت واحدها بیشتر باشد قیمت مشاوره بالاتر می رود.

کسی که هزینه می کند باید بداند و بفهمد که انجام این هزینه لازم است؛ در این خصوص لازم است که شما همیشه با او باشید؛ طراحی کنید و همیشه در فرایند آموزش هم باید داشته باشید نباید گفته شود آموزش اضافه بر برنامه است بلکه باید بگویید آموزش جزء قرارداد است چون این یک امر حیاتی است که بدون آن نمی توانید موفق شوید.

در خصوص بازاریابی و مشاوره باید بیایید در فرایند برای خودتان یک مدل بسازید مثلا برای یک SME چه روشی خوب است درست کنیم بعد بروشور درست کرده و به شرکتها می فرستید؛ یا هردو ماه یکبار یکwork shop  مجانی بگذارید برای آموزش اینکه مثلا شرکت های SME چه کار باید بکنند؛ با این روش ها شما می توانید قابلیت های خود را به نمایش بگذارید.

همه به دنبال مشاوره ای هستند که بتوانند به او اعتماد کرده و برنامه زمان بندی داشته باشد؛ یک مشاوره خوب نباید دنبال فروش مصنوعی خود باشد؛ باید فرایند بازاریابی را با فرایند فروش جدا کرد.

4

وقتی شما می خواهید سرویس بدهید شما باید بگویید که کی هستید، چه کار کرده اید و تجربه تان چیست و یا مدل SME تان چیست.

با مهارت و تجربه ای که دارید باید از یک مشتری مواظبت کنید، صادقانه کار کنید و اعتمادسازی به وجود بیاورید. وقتی کار شما خوب بود و آن اعتمادسازی به وجود آمد او شما را به دوستان و شرکت های دیگر معرفی می کند و بعد از این قضیه دیگر شما احتیاج به فروش و بازاریابی ندارید؛ زیرا وقتی اعتمادسازی به وجود بیاید حتی سر قیمت هم با شما چانه نخواهند زد.

 

 

ارتباط بین چهار حوزه مدیریت ارشد سازمانهای رقابتی

مدیر یک SME همیشه یک استراتژیست نیست که حتما بتواند زبان آن را بفهمد، باید آن را طوری توضیح دهید که بفهمد و از لحاظ صاحب شرکت باید چه توقعی داشته باشد چون یک صاحب باید سود ببرد و مدیرعامل باید سرمایه گذاری کند و قانونگذاران برای شرکت شما موضوعات قانونی و ذینفعان که ممکن است اتحادیه باشند یا حتی کسی که 5 درصد سهم دارد در اطمینان از بازرسی باید به او نشان دهیم چرا باید کارهایی را انجام دهد که خودش نخواسته باشد، باید اطمینان پیدا کند که اگر این کار را انجام دادیم در بازرسی داخلی به مشکل برنمی خورد در SME های کوچک باید این واحدها مجزا شود و به زبان آن واحد نوشته شود.

تفکر استراتژیک به صورت مداوم باید در شرکت فرهنگ سازی و فرایند سازی شود؛ و بهبود را مستمر ارزیابی کرده و دائما این فعالیت تعریف شود که چگونه این فعالیت ها باید انجام شود و اینکه چگونه آنرا بفهمند را از شما می پرسند.

 

5

وقتی مدیرعامل بفهمد که چقدر برایش کار هست و نمی تواند آن را به تنهایی یاد بگیرد، آن وقت از شما کمک می خواهد.

قدرت شرکت در چیست؟ جاستینگ تایم تولید می کنی دیگر ضعف در چیست؟

سازمان موفق برای کار شما چیست ممکن است از BENCH MARK دربیاورید ممکن است از رقبای موفق در بیاورید ودراین چهارچوب ما باید این را داشته باشیم ونقاط قوتی که ایشان درشرکتش دارد به آن می خورد.

ممکن است یک قوت داشته باشد که ما احتیاج نداشته باشیم، قوت بدرد ما نمی خورد ، لیکن نقاط بهبود ما دیگر نمی شود، یعنی بقیه را آهسته جلو می بریم ودیگر آن خود می افتد واز بین می رود، حالا چیزی قوت دیده ایم ودراینجاضعف دیده ایم آنها را نقاط بهبود تعریف می کنیم.

آن قوتی که به درد آینده ما نمی خورد دیگر جزء فرایند بهبود نمی شود که به کسی هم برنخورد درSME انسان باید حساس باشد دراین فرایند ها ودرآن منفی بافی در نمی آوررد.

DNN بوروکراسی یک سازمان چه  شاخص های باید داشته باشد، چه چیزی باعث می شود وقتی یک سازمان را می بینی می گویی آن سازمان بوروکراسی زیاد دارد.

1- بوروکراسی OVERHED بالا دارد.         2- همه باهم دوست صمیمی هستیم (چون دوست صمیمی در شرکت موفق وجود ندارد)             3-  کمبود سیاست در اجرا و زیاد بودن DOCUMENTS سیاست (چون هیچ کس آن راانجام نمی دهد وفقط تظاهر به انجام می کنند).

نمای ورودی سازمان (نگهبانی)، واحد های جدا، میزها براساس موضوع، طبقات فرق می کند، طبقه بندی مشاغل، ساسله مراتب یک سازمان.

باید خودتان (SME)ها برای خودتان درصنعت پیداکنید واین کمک می کند وقتی دارد یک شرکت می شود چه مشکلاتی دارد وشما طوری  باید آن را حل کنید.

 

6

پس برای نوشتن پرپوزال وقیمت برای شما کمک می کند، مگرنه در قیمتی می دهد و وارد آن می شود ودر انجام آن خواهید ماند ونمی توانید انجام بدهید وخواهید ماند.

یک سازمانی که بوروکراسی زیاد شده چیست، ساختار چیست بعضی از SME ها ندارد ولی اگر به مدیرعامل بگوئید ساختارچیست آنرا می کشد و در روز دیگراز معاون بپرسید ساختار دیگری می کشد(ودر اصل دیدگاه مشخص می شود ) بعدا مشخص می شود این سازمان هم بوروکراسی دارد وهم بیش از اندازه بزرگ شده است.

اگرمعاون گفت نمی دانم بگو مشکلی نیست فقط به من بگو چطوری شرکت شما کارمی کند بعد مشخص می شود که ساختار قانونی  که مدیر عامل گفت وجود ندارد، با دو دقیقه صحبت کردن ساختار بدست می آید ونگوئید برو وساختار را برای من بکش وروز بعد تحویل بده زیرا او می رود با مدیر عامل صحبت می کند ودیدگاه او را در ساختار می آورد (وشما بعنوان مشاور تناقض ها را نمی بینید ) و در اصل زنده از افراد چیزی بخواهید ودر فرهنگ جدید دیگر پرسشنامه و... جواب نمی دهد و در اصل دیگر کسی سیاست مدار نمی شود وفکر می کند و آن چیزی را که می بیند برای شما می کشد وبعد تفاوتهایی را می بینیم، سازمان بزرگ و تنبل چه شاخص هائی دارد؟

پروژهای که یکی دوسال انجام داده قابل توجه نمی باشد – پروژه هائی که شکست خورده چه اتفاقی افتاده سرعت تصمیم گیری چطوری به وجود می آید – چه واحدی از مشتریان مواظبت می کند وچطوری است شرکتهای MEDUM وتنبل دقیقا مانند شرکتهای کوچک می باشد، خیلی وقتها سازمانها وقتی می خواهند چارت خود را بنویسند می روند و از روی چارت شرکت دیگر را کپی می کنند وخود این متاسفانه این ساختار را بوجود می آورد.

سازمان بزرگ وتنبل سازمانی  است که بزرگ شده است لیکن به بلوغ نرسیده است مانند فردی که 1.90cm رسیده است ولی رفتار یک فرد 8 ساله را دارد رفتار آن سی ساله را ندارد مصرف زیاد

 

7

بهروری ندارد و دارای ساختار عنکبوتی می شود (تنبل بزرگ با تنبل کوچک یک شاخص دارد ) وقتی چهار چوب آنها را می بینی بهتر می توانی مشکلاتشان را حل کنی .

اول بگوئید ساختار شرکت کجاست سپس دنبال مکمل بگردید.

سازمانهای شکسته خورده وموفق سازمانی که یک دقیقه خوب می شود یک دقیقه بد می شود دائما خوب وبد می شود خیلی از شرکتها درایران همین حالت هستند وتمرکز خود را از کار خوب کم می کنند خراب می شوند و دوباره درست می شوند براساس مشکلات بهبود ایجاد می کنند نه براساس برنامه ریزی طول مدت تولید را در نظر گرفته واز کارخانه بازدید می کنید می بینید برای قسمتی جا زیادی قرار داده در صورتی که برای دیگری (قسمت دیگر) جای کمی قرار داده است بعنوان مثال ساختار شرکت می بینید خدمات فروش 5 برابر فروش 1 نفر سوال شود چرا این کار را انجام دادی می گوید بخاطر شکایت مشتری.

دریک سازمانی که دائما حرکت سینوسی دارد یک سال فروش خوب است یک سال فروش بد می باشد یک سال ضایعات 5 درصد بوده ویک سال 2 درصد این از همان سازمانهاست، سازمانهایی که مدیریت آنها 2سال به 2سال تغییر کرده است تبدیل شده اند به این سازمانها، نه اینکه شاخص این است مرزشرکتهای ایرانی همین است ونمی دانند دارند به این سازمانها تبدیل میشوند وفکر میکنند موفق هستند.

هرکسی که می آید می خواهد از پله اول خودش درست کند ومی خواهد از پله اول خودش درست کند ونمی خواهد از چند پله درست شده بالا برود.

وقتی وارد سازمانی میشود نمی داند ساختار سازمان چطوراست ودر یک لحظه حس می کنید از نوع بوروکراسی می باشد ولی درادامه می فهمد سازمان بزرگ وتنبل می باشد باید چکار کرد؟

شما سیستم مدیریتی رانگاه کنید؛ بقیه ساختار را به شما می گوید می شود بین دو ساختار سازمان قرار گیرد ممکن است بعضی از شاخصها نزدیک هم باشند ولی نمی توانید بگوئید ساختار هم هست و

8

نباید قضاوت کنید تا اطلاعات درست دستتان بیاید  نمی توانید بگوئی در یک سازمان نظامی همه ساختار دیگر وجود دارد.

سازمان بزرگ و تنبل آنقدر انرژی ندارد که بالا و پائین برود ؛ اصلا نمی‌گذارند.

ممکن است نتیجه بدست سه ساختار باشد ولی ببینیم کدام به نظر می‌آید؛ نگاه می‌کنیم می‌بینیم یک سازمان سود آن بالا و پائین می‌رود حالا براساس این شاخص بعد می‌ بینی مدیریتها عوض شده است بعد می‌گوئی این شاخص من است سیستمی که بزرگ تنبل است هیچ وقت بالا و پائین نمی‌رود و برعکس یک خط مستقیم حرکت می‌کند، سازمان بزرگ و تنبل آنقدر انرژی ندارد که خودش را بالا و پائین ببرد اصلا نمی‌گذارد سازمان بوروکراسی هم نمی‌گذارد چون خودش را پنهان می‌کند یک سازمان بزرگ بوروکراسی نشان نمی‌دهد بعنوان مثال دیروز صد تومان بود ، حالا دویست هم بود و واقعا اگر هم بود، باشد نشان نمی‌دهد اینقدر فیلتر دارد که آن را برمی‌گرداند، ببینید سیستم‌های بروکراسی سعی می کنند خودش را بر اساس سال زندگی برای بزرگ و تنبل مستقیم خودش را نشان بدهد.  بوروکراسی که زرنگ است و مستقیم آن بصورت شیب ملایم به بالا می‌باشد و سعی می‌کند خودش را ملودی درست کند که یک کمی بهتر از سال گذشته است. مدیریتی که در حال عوض شدن دائما در شرکت می‌باشد و سیستم آن بوروکراسی است بصورت شیب ملایم به بالا با حرکت سینوسی می‌باشد و در صورتی که تجربه بیشتر شود سیستم‌ها و واضحتر می‌شوند. نمودار شکست و موفق چیست بصورت شیب ملایم به بالا و بصورت پله‌ای حرکت بسمت بالا دارد و این تداوم دارد کارهای آن در صورتی که شیب سینوسی تداوم ندارد.  

شرکتی که بازار آن خوب است بصورت شیب ملایم پله ای بسمت بالا می رود ودر صورتی که بازار خراب باشد بسمت پائین حرکت می کند، چون بعضی وقتها مشتری به کالای ما احتیاج دارد در صورتی که آن کالا خوب نیست مانند ایران خودرو و در صورتی که در بازار رقابتی باشد به صورت سیکل سینوسی به سمت پایین در حال حرکت می باشد.

9

از گزارشات هیئت مدیره می شود بدون آنکه آنها بفهمند سیکل‌ها را طراحی ‌کنیم و ساختار سینوسی آن را بدست بیاوریم، ولی نگویید چرا آن را در می‌آورید و بگویید گزارشات مالی 3 سال و یا 4 سال پیش هیئت مدیره را احتیاج دارم و آن چارت را می‌توانیم طراحی و بگوییم ساختار سیستم چگونه است ، شاخص‌ها ممکن است سود باشد و... این ابزار آسانی است که شما را با ساختار سیستم آشنا می‌کند.

سازمان منفعل و مهاجم چه شاخص‌های دارد؟

در یک زمان تهاجمی عمل میکند و در یک زمان تدافعی بعنوان مثال مدیر یک شرکت می‌گویید عزیزان من (در اصل نه شما و نه مدیرعامل عزیزان هم نیستید)و از طرفی میگوید به شما پول نمی‌دهم نروید شکایت کنید; یعنی وقتی می‌گوید عزیزان من می‌خواهد به شما خبر بد بدهد نه خبر خوب، در این ساختار سیستمی پروژه‌های نیمه تمام زیاد وجود دارد ولی پروژه شکست خورده وجود ندارد یعنی هیچ چیز را به آخر نمی‌رساند؛ خیلی از مشاوران ما همچین اخلاقی دارند وقتی ناراحت میشوند تبدیل به سیستم منفعل/مهاجم می‌شوند در یک موضوع خیلی جلو هستند و طرف دیگر می‌گوید اگر مدیرعامل دعوا آن را انجام نمی‌دهیم به عنوان مثال مدیران این سیستم می‌گویند سیستم استخدام خوب است ولی برای این چند نفر آشنای من آن را انجام ندهید این سیستمی، سیستمی است که می‌رود جلو تا جلو رفت می‌ایستد و تداوم بازار را برای خود ندارد بعنوان مثال یک SME را در نظر بگیرید می‌گوید شما دارید کار می‌کنید برای انگیزه شما می‌خواهیم رقابتی بشویم و وقتی کار بکنید من کارایی 5 درصد به شما می‌دهم پس استراتژی را برای نیرو انسانی همین می‌نویسیم در پایان سال می‌بینیم همه کالاهایمان را فروختیم و امسال کارایی 5 درصد را به همه کارکنان میِ‌دهد سال بعد این کار را مدیرعامل نمی‌کند و می‌گوید دیگر اینها یاد گرفته‌اند و امسال را می‌گوییم مثل سال پیش تولید و فروش کنند در این بین تفاوتی بین مدیریت تولید پارسال و امسال وجود دارد تولید سال پیش بر اساس انگیزه بود در سال جدید بر اساس دستور می‌گوییم بعد از 6 ماه می‌بینیم

10

نتیجه نداد دوباره مدیرعامل بر می‌گردد و می‌گویید شما عزیزان من هستید و مانند سال پیش 5 درصد کارایی می‌دهم سیستم یاد می‌گیرد هر وقت می‌خواهی عزیز بشوی مدیرعامل را باید به دردسر بیاندازی و این را مدیریت در سنوات آینده ادامه می‌دهد بعضی از مدیران ساختار سیستم شرکت را فهمیده‌اند و آن را درست کرده‌اند در این ساختار عدم ایجاد اعتماد تا اطمینان وجود دارد،  سیستم پاداش بر اساس ارزیابی عملکرد که آن نیز بر اساس برنامه‌ریزی کلان شرکت انجام می‌شود.

 توجه داشته باشید 5 درصد کارایی پاداش است نه انگیزش و این را باید مدیرعامل هر سازمان بفهمد وقتی می‌گوییم ما اگربه کسی که به این اهداف برسد 5 درصد کارایی می‌دهیم این رسیدن به هدف است نه انگیزش و باید کارایی را به سود شرکت وصل کنیم نه به تعداد تولید .

سیستم انگیزش این است که با سیستم عملکرد داریم نیروی انسانی، توسعه شغلی،طباقات شغلی .

بعنوان مثال سیستم طبقات شغلی  در یک سازمان برای مدیرعامل و مدیریت ارشد سازمان در کشورهای توسعه یافته که در ایران وجود ندارد در 4 گرید می‌باشد و هر گرید دارای مینیمم و ماکزیمم حقوق می‌باشد هگر در سال حاضر انتهای سال فعلی از مدیریت ارشد راضی بودیم به گرید دوم می‌رویم اگر راضی نبودیم به مینیمم حقوق در گرید یک را به مدیرعامل پرداخت می‌کنیم و ضمنا حقوق‌ها به یک نسبت در هر سال بالا می‌رود این سیستم پرداخت حقوق را در ایران نداریم .

برای برسی یک سازمان و یا یک شرکت و یا یک SME و ارائه راهکار باید چند شاخص را در نظر گرفت و بعد راهکار ارائه داد با یک شاخص نمی‌شود راهکار ارائه داد.

زیرا شرکت‌‌های بزرگ و زیرک (شرکت‌های بزگ و تنبل) ایکن همه چیز را در خود پنهان می‌کنند یعنی یک چیز به شما نشان داده و در اصل چیز دیگری هستند و اینها همان شرکت‌های مشکل دار هستند که خودشان را مظلوم نشان می‌دهند در اصل همان پلنگ‌ها هستند و تا وقتی که بفهمند تو شیر هستی خودشان را گوسفند نشان می‌دهند و اگر بفهمند خلق‌ و خوی گوسفندی دارد خودشان را پلنگ نشان می‌دهند .

11

ساختار یک سیستم نظامی چیست: سازمانهای سلسله مراتب دقیق هستند تمام فرایندها در آن نوشته شده است پس خیلی وقتها بعضی از سازمان‌ها رفتار نظامی دارند نه ساختار نظامی یا واقعا نظامی می‌باشند یک زمانی شرکت تام ایران خودرو همان ساختار را داشت سیستم نظامی زمانی در یک کار SME میکند که در SMEنیاز به ماندن باشد تیم‌های پنج نفر که هرکدام یک تخصص داشته باشند بهترین تیم می‌باشد و می‌تواند جلو برود. 

         

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بهرام هاشمی