مهندس بهرام هاشمی

دانشجوی دکتری تخصصی مهندسی صنایع

مهندس بهرام هاشمی

دانشجوی دکتری تخصصی مهندسی صنایع

۷ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

۳۰تیر

لینک دانلود - نگارش کسب وکار

طرح کسب‌وکار، مهمترین سند نوشته ‌شده‌ای است که تمام جنبه‌های مختلف کسب‌وکار را پیش از راه‌اندازی آن بررسی می‌کند.

 

طرح کسب‌وکار حاوی برنامه‌های کاربردی است، مانند برنامة مالی، برنامة ‌عملیاتی، برنامة تولیدی، برنامة بازاریابی، و ساختار سازمانی.

 

این برنامه‌ها همانند نقشه‌ای کارآفرین را در طول مسیر راهنمایی می‌کنند

 

نگارش طرح کسب و کار

دوره آموزشی کارآفرینی و مهارت های کسب و کار

 

بهرام هاشمی
۲۴تیر

بهرام هاشمی

                                                توسعه خوشه صنعتی محرک اقتصاد مقاومتی وجهش تولید

بهرام هاشمی

دانشجوی دانشجوی دکترای مهندسی صنایع

مدیر ومشاوربنگاه های اقتصادی

مدرس وکارشناش ایجاد وتوسعه کسب وکار

خوشه صنعتی

خوشه صنعتی به مجموعه ای از کسب وکارها (Enterprises) اطلاق می شود که در یک منطقه جغرافیایی و یک گرایش صنعتی متمرکز شده و با همکاری و تکمیل فعالیتهای یکدیگر به تولید و عرضه تعدادی کالا و خدمات می پردازند و از چالشها و فرصتهای مشترک برخوردارند .

عموماً خوشه ها تعداد زیادی واحدهای اقتصادی خرد ، کوچک ، متوسط ، و حتی بزرگ را دربر می گیرند که از نظر جغرافیایی این واحدها می توانند در سطح روستا ، شهر و یا شهرستان پراکنده باشند . بدین ترتیب ، مشخصه خوشه های صنعتی ، تمرکز جغرافیایی ، همکاری در تکمیل فعالیتهای یکدیگر ، تولیدات و خدمات مشترک و همینطورچالش ها و فرصت های مشترک است .

یک خوشه صنعتی نه فقط شامل واحدهای کسب و کار (Enterprises) که تولیدات و با خدمات مشخص خوشه را تولید و ارایه می کنند ، بلکه بعلاوه تأمین کنندگان مواد اولیه ، پیمانکاران فرعی ، خریداران ، صادرکنندگان ، تأمین کنندگان ماشین آلات نهادهای مختلف پشتیبان ، مشاوران خدمات عمومی ، واحدهای مربوط به سیستم حمل و نقل و سایر تأمین کنندگان که تولید در خوشه را از فعالان مثل اتحادیه ها ، گروهای همیاری ، تعاونی ها ، NGOها که ترغیب کننده کسب وکار بخشهای مختلف خوشه هستند نیز قرار می گیرند . به مجموعه اشاره شده ذینفعان خوشه گفته می شود .

تقسیم بندی های مختلفی در مورد خوشه صنعتی وجود دارد از جمله خوشه ها را می توان بر اساس نوع تولیدات یا خدماتی که ارایه می دهند ، دسته بندی نمود . در یک تقسیم بندی دیگر ، خوشه ها را بر اساس پویایی ، استقرار و پوشش جغرافیایی به خوشه های صنایع محلی (Local) که فقط بازارهای محلی را پوشش میدهند . خوشه های وابسته به صنایع طبیعی محلی (Natural resource – Depend industries ) که فعالیتشان به صنایع و نهادهای مناطق محلی استقرار وابسته است و خوشه هایی که اساساً وابسته به محل استقرار خود از نظر محیط کسب و کار نیستند و به آنها خوشه های تجاری (Traded industries) اطلاق می شود بخش بندی می نماید. در یک دسته بندی دیگر خوشه ها را می توان از نظر میزان توسعه یافتگی در منحنی عمرشان به خوشه های جنینی ، شکل یافته در مرحله توسعه و توسعه یافته تقسیم نمود . دسته بندی دیگری نیز با توجه به سطح و نوع تکنولوژی خوشه ها وجود دارد که بر اساس آن خوشه ها به Tech ، Hightech ، Lowtech ، Medium سنتی و هنری تقسیم می شوند .

اندازه بزرگی خوشه در جزب نیروی کار متخصص تأمین کنندگان و نهادها ،تعیین کننده بوده ومی تواند تأثیر مثبتی بر افزایش بهره وری واحدهای عضو خوشه داشته باشد ، با این حال هنوز اندازه خوشه به عنوان یک مشخصه و معیار اصلی در موفقیت ان نشده است .موارد متعددی از خوشه های فعال در سطح جهانی وجود دارد که در عین موفقیت ، تعداد واحدهای کمی را در بر داشته اند به عنوان مثال ، بک خوشه موفق صنعت چوب در اتریش وجود دارد که واحدهای آن کمتر از یک دو جین میباشد.

اگر چه دولت ، مسئول مستقیم توزیع منابع توسعه در درون خوشه ها نیست ، اما توسعه خوشه های صنعتی به دلایل متعددی برای مدیران اقتصادی سیاستگذاران اهمیت دارد از جمله اینکه :

  1. خوشه های صنعتی میتوانند موتور محرکه اقتصاد ملی و منطقه ای باشند، چرا که در نتیجه توسعه خوشه ها بنگاه های درون خوشه ها باز الی بیشتر و استفاده تخصصی تر از امکانات و الویدهای موجود کار می کنند و باز زمانی واکنش انها نسبت بهد بازار کمتر از حالتی خواهد بود که به صورت انفرادی کار می کنند از سوی دیگر بنگاه ها و مراکز تحقیقاتی مرتبط به سطح جدید  و بالاتری از توان نوآوری می رسند.

 

 

  1. امر توسعه بنگاهای بخش خصوصی در قالب توسعه خوشه ای به دلیل افزایش همکاری و انجام فعالیت های مشارکتی ، دارای بازدهی بیشتری است . همچنین هزینه مداخله دولت در سطح تک تک واحدها بسیار زیاد و راندمان آن بسیار پایین است به علاوه در صورت موفقیت فرآیند توسعه یک خوشه ، این فرایند الگوی مناسبی برای تسری و تعمیم بسیاری مناطق و خوشه ها خواهد بود وجه بارز موارد فوق الذکر تمرکز بخش سیاستگذاری بر توانمند سازی به جای مداخله مستقیم و در نتیجه پایایی و پایداری توسه حاصل این روش است.انتخاب صحیح خوشه ها ، باتوجه به حجم از گزاری انها بر اقتصاد منطقه ای و ملی می تواند تأثیر قابل توجهی بر موفقیت سیاستگذاران در این عرصه داشته باشد .
  2. سیاست های سطح صنعت ، متناسب با یک رشته صنعتی خاص بوده و دارای ابعاد حدود جغرافیایی نیست . به علاوه یک رشته صنعتی مثل نساجی و یا صنایع فلزی در بر دارنده زیل و رشته ها و محصولات متعددی است . حال آنکه یک خوشه صنعتی را دنبال نمایید . در حالی که سیاست های سطح صنعت منبعث از برنامه ها  و مبنی الویت های ملی  و برای یک صنعت خاص طراحی می شوند سیاستهای توسعه خوشه ای باید به گونه ای انعطاف پذیر ظرفیت توسعه خوشه ها را مبنی بر رویکرد ملی ، اما در سطح منطقه ای و محلی ارتقاء دهند و بنابر این این دو با تأثیر متقابل ، همدیگر را تقویت می کنند .
  3. رویکرد بنیادی در توسعه خوشه های صنعتید به عنوان یک سیستم اقتصادی ، اجتماعی و صنعتی مبنی بر پایه توانمند سازی Empowerment و یا پایایی sustainability است  در توانمند سازی کوشش می شود قابلیت های خوسه ها مبنی بر هنجارهای خود خوشه شکوفا میگردد بنابر این زمینه ها ة بسترها و فرصت های لازم برای توانمند شدن ، فراهم می گردد .

اما همه این موارد به گونه ای صورت می گیرد که در دراز مدت ، زینفعان خوشه بتوانند خود را راهبردی کرده  وبدون اینکه نیاز به مداخله مستقیم خارجی ، خود را مدیریت کنند این امر ، مستلزم آموزش و مشارکت ذینفعان در مراحل مختلف فرآیند توسعه خو.شه و ممارعت سعی و خطای ذینفعان خوشه در عمل است در این صورت می توان به پایا بودن فرآیند و ساختارهای شکل گرفته در خوشه ، به صورت پویا و امیدوار بود .

 اهمیت خوشه :

خوشه کسب و کار بشر ساخت نیست . یعنی همانند روستایی است که با طراحی اولیه کسی ایجاد نمی شود . بلکه بر اساس مزیت هایی که در یک منطقه وجود دارد بطور خود به خود و به تدریج شکل می گیرد با این پیش فرض می توان نتیجه گرفت که شکل گیری خوشه در هر منطقه بیانگر وجود مزیت هایی مثل دسترسی به مواد اولیه وجود نیروی کار متخصص یا ماهر ، دسترسی به بازار مصرف ، وجود زیر ساخت های مناسب و ... است . وجود این مزیت های منطقه باعث شکل گیری خوشه ای می شود که در طی زمان (و یا گذر تاریخ ) قابلیت عرضه محصول یا خدمت را به طور بهینه (و احتمالاً در رقابت با سایر تولید کنندگان مناطق دور و نزدیک دیگر) داشته است .

بدین ترتیب شکل گیری و ادامه حیات خوشه در یک منطقه خاص و پایداری آن در مقابل نوسانات اقتصادی ، اجتماعی و صنعتی محیط می تواند مبین این باشد که وجود مزیت نسبی است. نکته مهم آن است که اغلب خوشه های کسب و کار به دلیل مواجهه با بازارهای محلی و ملی و عدم آشنایی با بازارهای بزرگتر از یکسو و فقدان سطح مناسی از سرمایه اجتماعی از طرف دیگر، دارای قابلیت کافی برای بهره­مندی از همه قابلیت های خود نیستند. بنابراین در صورتی که قابلیت های خوشه ها مبتنی بر هنجارهای خودشان و در ارتباط با محیط بازار بزرگتر ملی و جهانی شکوفا شوند، می توان انتظار داشت که منطقه ای که در آن مستقر هستند نیز از رونق اقتصادی – اجتماعی برخوردار گردد. این امر پایه توسعه اقتصادی مبتنی بر خوشه های کسب و کار (economic based –Cluster) است که اخیراً در تعدادی از کشورهای موفق دنیا بکار گرفته شده است.

کارکرد خوشه  

اساساً انقلاب صنعتی منجر به ظهور صنایع بزرگ گردید. اما بتدریج الزامات تکنولوژیک موجب توجه به صنایع کوچک حتی به عنوان تامین کنندگان صنایع بزرگ گردید. از سوی دیگر در اغلب کشورهای دارای عقبه تاریخی ، به طور سنتی صنایع کوچک و بصورت دستی و محلی وجود داشته اند که کم  و بیش به حیات خود ادامه دادند.

پس از انقلاب صنعتی ، ملاک سنجش در توجه به صنایع بزرگ مقیاس اقتصادی تولید بوده است . یعنی هرچه قدر تولید در مقیاس بزرگتری صورت می گرفت ، به دلیل استفاده کار آمد تر  از دارایی ها اقتصادی تر شناخته می شد . این همان نکته ای است که بنگاهای کوچک و سنتی و دستی در آن دچار ضعف جدی هستند . اما به تدریج این وقوف ایجاد شد که ایا مقیاس اقتصادی فقط در بخس تولید که بنگاهای کوچک در ان دارای ضعف هستند دارای اهمیت است .

در ده های اخیر این رویکرد مورد توجه قرار کرفت که در صورتی که بتوان مقیاس اقتصادی در بخش حلقه های دیگر کسب و کار  را مورد توجه قرار داد ، مسئله در تولید قابل حل است .

فروش ، بازاریابی ، حمل و نقل و انبارش فرآوری ، طراحی ، مواد

     سه عبارت دیگر ، در صورتی که بتوانیم بازاریابی را در مقیاس اقتصادی مناسب انجام دهیم ( که عموماً مورد نیاز بازارهای بزرگ است )امکان تولید محصول به طور مشترک  برای بنگاه هایی که شبیه به هم و در کنار هم قرار دارند، و وجود دارد. اما به طور بدیهی نیازمند ساز کارهایی نیز بنا به اقتضاء خواهد بود .

عموماً مشکل بنگاه های کوچک این است که به طور مجزا اقدام به کسب و کار می کنند و بنا بر این امکان ورود به بازار های بزرگ را که مشخصه زندگی مدرن است را ندارند به عبارت دیکر در تولید و عرضه محصولMasiCritical ایجاد نمی شود . به همین ترتیب است حوزه هایی مثلD&Rو طراحی و ... این نقطه آغاز بسیاری از کارکردهای دیگر مورد توجه در بحث خوشه های کسب و کار است . در توسعه خوشه ها کوشش می شود در پاسخ به اقتضائات محیطی در طرف تقاضاءساز و کار شکل یافته در خوشه ها منعطف شده و هماهنگی لازم در انها ایجاد شود . برای این امر نمی توان توسعه را از تزریق نمود . بلکه می بایست مبتنی بر هنجارهای هر منطه (خوشه ) اقدام به توانمند سازی پایا نمود بکونه ابی که خود فعالان خوشه به سطح مناسبی از کار آمدی برسند و خود مدیریت نمایند.  هر جقدر توانمندی فعالان عضو خوشه بیشتر شود، همگرایی بیشتری در انها ایجاد می شود و این امر منجر به فعالیتهای مشارکتی می شود که به تدریج در قالب شبکه های متعدد ( مثل تشکل های اقتصادی محلی ولی متعدد ) می شود به همین دلیل یکی از معیارهای توسعه یافتگی ، تعداد شبکه هایی است که به طور خود به خودی ( و نه بصورت متمرکز یا دستوری ) شکل یافته اند.

مزایا و فواید خوشه ها 

در توسعه منطقه ای و محلی به لحاظ جنبه های اقلیمی ، و فرهنگی  و ...، توسعه اقتصادی به عنوان نقطه ورود در نظر گرفته می شود و فرض بر آن است که می توان در این حالت توسعه همه جانبه را انتظار داشت از منظر کاربردی همراه با توسعه خوشه صنعتی ، توسعه متوازن در حوزه های دیگر زندگی در محدوده خوشه نیز اتفاق می افتد . چرا که توسعه خوشه بر هنجارهای منطقه استوار است اما به هر حال در کنار ظرفیت سازیهای پایه ای  و کار بردی که محور توسعه هستند ، دستاوردهای مناسبی نیز حاصل مورد انتظار است . از جمله افزایش درامداقتصادی آحاد جامعه و منطقه ،افزایشسطح دانش و مهارت و افزایش سطح آگهی وسرمایه اجتماعی ( که پایه های برنامه های توسعه خوشه ای هستند ) افزایش بنگاههای کسب و کار ، نوآوری و خلاقیت ، افزایش تعداد شبکه های کسب و کار در پاسخ به تقاضای محیط ،افزایش اشتغال بهبود جدی در سطح رفاه جامعه و ....

برنامه توسعه خوشه ای  

برنامه های توسعه خوشه ای معمولاً شامل چند گام مشترک است

  • شناسائی همه خوشه های صنعتی موجود در کشور . این کار معمولاً با اجرای پروژه تهیه نقشه کشوری خوشه های صنعتی و مطالعه فراگیر آنه به اجرا در می آید
  • انتخاب خوشه های دارای الویت جهت مداخله توسعه ای
  • انتخاب فرد شایسته ای برای عاملیت توسعه خوشه و آموزش تخصصی فرد
  • آغاز پروژه توسعه خوشه ای

پروژه توسعه خوشه ای

      پروژه توسعه خوشه صنعتی ، کوششی برنامه ریزی شده است که توسط یک موسسه توسعه ای (از ردرون یا بیرون خوشه ) با همکاری و کمک نهادهایی مختلف محلی جهت ارتقاء سطح پویانی یک خوشه و بهبود قابلیت رقابت پذیری آن واجرا در می آید.

یک پروژه توسعه خوشه از یکسو بر ارتباطا ت درونی بخش های مختلف خوشه تمرکز کرده و از سوی دیگر به زنجیره ارزش اقتصادی که خوشه صنعتی مورد نظر بخشی از آن است ، توجه دارد بنابر این سعی می کنند از ناأ مین مواد و نهاد های اولیه گرفته تا ارائه محصول به مصرف کننده نهایی را به مسیری صحیح تر هدایت و راهبری نماید وبنابراین در این فرایند ضمن توجه به روند ها و سناریوهای بین المللی ،ملی و سطح صنعت ، بر مشکلات موجود و مسیر های توسعه خوشه تأکید می شود . معمولاً خوشه های دارای یک یا چند مشکل یا گلوگاه اصلی هستند و این گلوگاهها می توانند در حوزه تکنولوژی ، بازار ، سطح سرمایه اجتماعی و اعتماد ، کیفیت و ... باشد . شناسائی صحیح و کامل مسائل مبتلا به خوشه و طراحی بهترین را هکارهای مبتنی بر مشارکت ، پیش نیازهای اصلی توسعه یک خوشه است .

مسئولیت اجرائی یک پروژه توسعه خوشه ای  

معمولاً پروژه های توسعه خوشه ای با مسئولیت سازمانهای توسعه ای دولتی ، عمومی و گاهاً فعالان درونخوشه صورت می گیرد مسئولیت مستقیم راهبردی یک پروژه توسعه خوشه ای بر عهده عامل توسعه خوشه (AgentDevelopmentCluster) است . عامل توسعه خوشه عموماً فردی است با تحصیلات دانشگاهی مرتبط (ترجیحاً مهندسی صنایع ، اقتصاد و مدیریت ) و تجربه کافی (حداقل 4-5 سال ) درمعاونت صنایع کوچک و متوسط که دارای قابلیت رهبری ، ایجاد ارتباط مثبت و اثر بخش ، قدرت تحلیل اقتصاد کسب و کار ، آشنا به رویکردهای کل گرا و سیستمی ، توان حل تعارضات ، روحیه پویا و فعال و ترجیحاً دارای سن 50-30 سال .

 

 

 

گامهای اصلی پروژه توسعه خوشه ای

اگر چه در مدلها و روشهای مختلف توسعه خوشه ای از اصطلاحات و فازهای مختلفی یاد می شود ، اما اغلب روشها بویژه روشهای که به خوبی در مناطق مختلف جهان به اجرا در آمداند ، با طی مراحل یا گامهای اصلی زیر به اجرا در می آیند :

  • انجام مطالعه شناختی
  • اعتماد سازی و ارتقاء سطح سرمایه گذاری
  • حصول چشم انداز مشترک
  • تدوین برنامه عمل
  • پیاده سازی
  • خروج

زمان مورد نیاز برای اجرای یک پروزه توسعه خوشه ای

مدت زمان اجرای پروزه کاملا وابسته  به حصول زیر مجموعه های خوشه به سطحی از توانمندی است که بتوانند بصورت مشارکتی و نهاد ینه شده مسائل پیش روی خود راشناخته و مدیریت نمایند .با توجه به مشخصات منحصر به فرد هر خوشه و ضرورتهای اختصاصی آن ، فرایند توسعه خوشه نیز به زمانهای متفاوتی نیاز دارد ، اما معمولاً اجرای این پروژه ها بیش از 3سال طول می کشد . به عبارت دیگر عامل توسعه خوشه پس از اجرای پروژه های فراگیر مورد نظر و ارتقاء سطح خوشه ، آنگاه که احساس نماید خوشه به سطح مناسبی از پویایی یا ( Sustainable) رسیده است اقدام به اعلام پایان پروزه و خروج از خوشه می نماید .

بهرام هاشمی
۲۱تیر

فیل های سفید دولت(اقتصاد) را رها کنید

معروف است که پادشاه یک کشور به پادشاه کشورى دیگر یک فیل سفید هدیه مى‌دهد. کسى که هدیه را مى‌پذیرفت، هزینه‌هاى زیادى را صرف نگهدارى و خوراک این فیل سفید مى‌کرد. نسلهاى مختلف هم بدون آنکه بدانند این فیل سفید به چه درد مى‌خورد، هزینه‌هاى زیادى را براى آن متحمل مى‌شدند و دلشان هم نمى‌آمد که آن را کنار بگذارند یا رها کنند، زیرا مى‌گفتند:

حیف است! تاکنون هزینه زیادى براى آن شده است و نمى‌توان آن را رها کرد.

فیل سفید در مدیریت، استعاره از موضوعى‌ست که هزینه زیادى براى آن شده و هیچ خاصیت مفیدى هم ندارد! و از آن جهت کنار گذاشته نمى‌شود که صرفاً براى آن هزینه شده است.

در نظر بگیرید کسى وارد دانشگاه مى‌شود و متوجه مى‌شود استعدادى در آن رشته ندارد، اما آن را رها نمى‌کند به خاطر هزینه‌هایى که براى قبولى آن داده است و زمانى که صرف کرده؛ و مى‌داند در آینده نیز آن رشته منبع درآمد او نخواهد شد! به آن رشته دانشگاهى و آن مدرک هم مى‌توان فیل سفید آن فرد گفت.

در زندگى، فیل‌هاى سفید زیادى داریم که بدون آنکه خاصیتى داشته باشند، براى آنها هزینه مى‌کنیم! جرأت کنید و فیل‌هاى سفید زندگى‌تان را رها کنید

بهرام هاشمی
۱۶تیر


 مدیران بی کفایت

فکرمی کنیددرکسب مقام  ,ریاست  ثروت نامشروع خیلی زرنگ هستید ای مدیران نامدیروبیسواد ای بازیگران وبازیگردانهای سیاست زده

وکارگردانهای اقتصاد,معاش و..... معیشت ملت بدانیدانچه شما انجام می دهید سیاست بازی است که بالهای حرکت انها دروغگویی وچاپلوسی است ونه سیاست کاری که بالهای ان مقتضیات زمان ومکان باشد پس بدانید ای غربزدهای که به روشنفکری حرف میزنید وبه قرون وسطیی عمل می کنید.

وکشور را بصورت نامنظم ورها شده اداره می کنید ((صداقت بامردم بالاترین سیاستکاری می باشد ))

ما امروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داریم؛ راحتی بیشتر اما زمان کمتر

مدارک تحصیلی بالاتر اما درک عمومی پایین تر ؛ آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر داریم

 

متخصصان بیشتر اما مشکلات نیز بیشتر؛ داروهای بیشتر اما سلامتی کمتر

 

بدون ملاحظه ایام را می گذرانیم، خیلی کم می خندیم، خیلی تند رانندگی می کنیم، خیلی زود

عصبانی می شویم، تا دیروقت بیدار می مانیم، خیلی خسته از خواب برمی خیزیم، خیلی کم

مطالعه می کنیم، اغلب اوقات تلویزیون نگاه می کنیم و خیلی بندرت دعا می کنیم

 

چندین برابر مایملک داریم اما ارزشهایمان کمتر شده است. خیلی زیاد صحبت می کنیم، به اندازه

کافی دوست نمی داریم و خیلی زیاد دروغ می گوییم

زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما نه زندگی کردن را ؛ تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ایم

و نه زندگی را به سالهای عمرمان

 

ما ساختمانهای بلندتر داریم اما طبع کوتاه تر، بزرگراه های پهن تر اما دیدگاه های باریکتر

بیشتر خرج می کنیم اما کمتر داریم، بیشتر می خریم اما کمتر لذت می بریم

 

ما تا ماه رفته و برگشته ایم اما قادر نیستیم برای ملاقات همسایه جدیدمان از یک سوی خیابان به

آن سو برویم

فضا بیرون را فتح کرده ایم اما نه فضا درون را، ما اتم را شکافته ایم اما نه تعصب خود را

بیشتر می نویسیم اما کمتر یاد می گیریم، بیشتر برنامه می ریزیم اما کمتر به انجام می رسانیم

 

عجله کردن را آموخته ایم و نه صبر کردن، درآمدهای بالاتری داریم اما اصول اخلاقی پایین تر

 

 

کامپیوترهای بیشتری می سازیم تا اطلاعات بیشتری نگهداری کنیم، تا رونوشت های بیشتری

تولید کنیم، اما ارتباطات کمتری داریم. ما کمیت بیشتر اما کیفیت کمتری داریم

 

اکنون زمان غذاهای آماده اما دیر هضم است، مردمی بلند قامت اما شخصیت های پست، سودهای

کلان اما روابط سطحی

 

فرصت بیشتر اما تفریح کمتر، تنوع غذای بیشتر اما تغذیه ناسالم تر؛ درآمد بیشتر اما طلاق

 

بیشتر؛ منازل رویایی اما خانواده های از هم پاشیده

 

بدین دلیل است که پیشنهاد می کنم از امروز شما هیچ چیز را برای موقعیتهای خاص نگذارید،

زیرا هر روز زندگی یک موقعیت خاص است

 

در جستجو دانش باشید، بیشتر بخوانید، در ایوان بنشینید و منظره را تحسین کنید بدون آنکه

توجهی به نیازهایتان داشته باشید

 

زمان بیشتری را با خانواده و دوستانتان بگذرانید، غذای مورد علاقه تان را بخورید و جاهایی را

که دوست دارید ببینید

 

زندگی فقط حفظ بقاء نیست، بلکه زنجیره ای ازلحظه های لذتبخش است

 

از جام کریستال خود استفاده کنید، بهترین عطرتان را برای روز مبادا نگه ندارید و هر لحظه که

دوست دارید از آن استفاده کنید

 

عباراتی مانند "یکی از این روزها" و "روزی" را از فرهنگ لغت خود خارج کنید. بیایید نامه

ای را که قصد داشتیم "یکی از این روزها" بنویسیم همین امروز بنویسیم

 

بیایید به خانواده و دوستانمان بگوییم که چقدر آنها را دوست داریم. هیچ چیزی را که می تواند

به خنده و شادی شما بیفزاید به تاُخیر نیندازید

 

هر روز، هر ساعت و هر دقیقه خاص است و شما نمیدانید که شاید آن می تواند آخرین لحظه

باشد

 

اگر شما آنقدر گرفتارید که وقت ندارید این پیغام را برای کسانیکه دوست دارید بفرستید، و به

خودتان می گویید که "یکی از این روزها" آنرا خواهم فرستاد، اگر تا ابد

 

هم زنده باشید هرگز نخواهید فرستاد!

 

بهرام هاشمی
۱۲تیر

صادرات

          چالشها وراهکارهای صادرات استان وکشور

 

                                    تهیه کننده : بهرام هاشمی

                            کارشناس ومشاورایجادوتوسعه کسب وکار

 

 

با بررسی درک مشکلات صادراتی متمایزکننده شرکت‌های تولیدی کوچک و متوسط در استان همدان درحقیقت به چالش ها وراهکارهای صادرات استان می رسیم.. نتایج بدست از این مطالعه نشان داد از میان 6 عامل شناسایی شده عامل قوانین و مقرارت، سیستم بانکی و اخذ مجوزهای بهداشتی به ترتیب بیشترین اهمیت را از آن خود نموده‌اند و بیشترین موانع توسعه صادرات داشته‌اند. عامل بعدی فقدان برنامه‌های بازاریابی نسبت به مقوله صادرات بوده و سپس به ترتیب آموزش‌های تخصصی و سطح فرهنگ جامعه نسبت به مقوله صادرات است. در حالی که برخی از آثار گذشته روی موانع صادرات شرکت ها تمرکز کرده‌اند، کمبودمطالعاتی در مورد بررسی آثار این مسائل در عملکرد صادرات خصوصاً در کشورهای در حال توسعه وجود دارد. امید است نتایج این مقاله مورد قبول جامعه تولید کنندگان وبازرگانانقرار گیرد قرار گیرد

 

در دنیای سراسر رقابت امروز، موفقیت هر ملت در گرو درک و شناخت از امکانات موجود و بهره‌گیری بهینه از آنها به منظور رشد و توسعه بیشتر در همه ابعاد و زمینه‌هاست و این امر مهم در کشور ما ایران نیز که سالیان دراز است تکیه بر درآمدهای نفتی داشته، بسیار ضروری و حیاتی به نظر می‌رسد. جامعه‌ای که می‌خواهد بر پای خویش بایستد و استقلال خود را در جهان امروز حفظ کند نیاز به درآمد از منابع و امکانات دیگری دارد که باید شناخته شوند و به منظور رشد و توسعه آنها برنامه ریزی و سرمایه‌گذاری و اقدامات موثری را انجام دهند و از درآمد ناشی از این محصولات که زاییده خلاقیت های فردی و اجتماعی است استفاده نماید. این امر مهم در درجه اول به تحقیق در مورد شناخت منابع، موانع و امکانات و در درجه دوم به برنامه‌ریزی برای دستیابی به بهره وری بالاتر و اقدام سریع تر در به انجام رساندن این برنامه‌ها، نیاز دارد. از طرفی صادرات در حالی که عملکرد شرکت هااز جمله حجم فروش، سهم بازار، سودآوری و موقعیت رقابتی را بهبود می‌بخشد روی سطوحی از استخدام، درآمدهای ارزی، توسعة صنعتی و رفاه ملی هم به طور مثبت تأثیر می‌گذارد. با توسعة جهانی شدن و ادغام اقتصادی در میان کشورها، صادرات یکی از مهمترین استراتژی‌های بین‌المللی کردن شرکت‌ها و اقتصادها در سطح استان وکشور می باشد. مدیران شرکت‌ها برای رقابت در بازارهای داخلی و همچنین خارجی باید مسائل و موانع متعدد صادراتی و نتایج آنها را روی توسعه صادراتی شرکت ها درک کنند. این مساله برای سیاست‌گذاران هم به منظور اتخاذ برخی اقدامات برای حذف یا حداقل کاهش آثار آنها دارای اهمیت است.

مروری بر آثار گذشته نشان داد اغلب تحقیقات در سطح کشوری تمرکز داشته‌اند و فقط تعداد کمی از آنها رویکرد استانی را اتخاذ کرده‌اند. اکثریت مطالعات در ایالات متحده آمریکا و اروپا و تعداد کمی در کشورهای در حال توسعه‌ای از قبیل برزیل، یونان، قبرس، لبنان و ترکیه اتفاق افتاده‌اند. هنوز هم به تحقیقات در کشورهای در حال توسعه نیاز مبرمی احساس می‌شود. تحقیق ارائه شده در این مقاله در ابتدا یک قالب کاری مفهوم بر مبنای موانع صادراتی صنایع غذایی در استان همدان براساس متغیرهای عملکرد صادرات ترسیم می‌کند و سپس چندین فرضیه را مطرح می‌سازد. این مقاله به بررسی این فرضیه‌ها بر مبنای داده‌های استخراج شده از شرکت‌های تولیدی صنایع غذایی می‌پردازد و در آخر نتایج و مفاهیمی را برای مدیران و سیاست‌گذاران خصوصاً در کشورهای در حال توسعه مطرح می‌نماید.

 

 

 

مسائل صادراتی می‌توانند به صورت محدودیت‌های نگرشی، ساختاری، عملیاتی و سایر محدودیت‌هایی تعریف شوند که توانایی یک شرکت را برای اجرا، توسعه یا تداوم عملیات بین‌المللی به تعویق می‌اندازند. مطالعات متعددی روی مسائل صادراتی از جوانب مختلف تمرکز کرده و متدلوژی‌های متفاوتی را به کار برده‌اند

موانع صادراتی می‌توانند به صورت خارجی و داخلی طبقه‌بندی شوند. موانع داخلی صادرات عبارتند از مسائل درون شرکت و معمولاً منابع ناقص سازمانی را برای فعالیت‌های صادراتی در بر می‌گیرند که معمولاً مرتبط به شرکت و ویژگی‌های محصول هستند. برای مثال: منابع ناقص مالی، نبود دانش و اطلاعات بازار، محصولات کم کیفیت، قیمت بالا و منابع ناکافی انسانی.

مشکل به دست آوردن اطلاعات در مورد بازارهای صادرات، یکی از موانع مهم صادراتی برای شرکت‌های صادراتی و غیرصادراتی به شمار می‌رود. عدم توانایی در جمع‌آوری، اشاعه و استفاده از اطلاعات صادرات بازار، اثر سوئی بر عملکرد صادرات شرکت دارد

پرسنل صادرات یکی از مزایای رقابتی مهم شرکت‌ها محسوب می‌شوند چون دارای تخصص و مهارت‌هایی از قبیل شناخت مشتریان خارجی، طراحی موثر در بازاریابی سیستماتیک، بررسی و تحلیل فرصت‌های بازاریابی و استفاده از شیوه‌های صادرات هستندند عدم وجود پرسنل صادراتی شایسته، توسعه صادراتی شرکت را تضعیف می‌نماید.

مسائل صادراتی مرتبط به محصول می‌تواند تحت عنوان مسائل کیفی و فنی یا تطبیق گروه‌بندی شوند. وجود مزیت‌های محصولی از لحاظ کیفیت، قیمت، کارآمدی و شهرت نشان تجاری تاثیر بسزایی روی توسعه صادراتی شرکت دارد. بالعکس نبود مزیت‌های محصولی به طور منفی روی تقاضای صادرات محصولات و به طور مستقیم روی بازدهی صادرات تاثیر می‌گذارد.

قیمت‌گذاری یک مسئله حائز اهمیت در صادرات است. عدم توانایی برای ارائه قیمت‌های راضی کننده در بازارهای بین‌المللی می‌تواند ناشی از افزایش هزینة واحدی کالای فروخته شده باشد که موجب هزینه‌های اضافی تعدیل محصول، بسته‌بندی برای بازاریابی صادراتی، هزینه‌های مدیریتی، عملیاتی و حمل و نقل بیشتر، تعرفه‌ها، مالیات یا کرایه‌های بالاتر و هزینه‌های بیشتر بازاریابی و توزیع می‌گردد. عدم توانایی در ارائه قیمت‌های صحیح موجب مشکلاتی در فروش صادراتی شده و به طور منفی روی سهام بازار صادرات و بهره‌وری تأثیر می‌گذارد.

از دیرباز شرایط عوامل تولید بعنوان عنصر مهم تأثیر گذار بر بهره وری شرکت‌ها شناخته شده است. زیرساخت‌های فیزیکی با وجود اینکه میزان اثرشان مورد مناقشه است، نقش مهمی در بهره‌وری دارد. جهانی شدن و در نتیجه افزایش سیالیت تجاری، تقاضای زیرساخت‌های ارتباطی و حمل ونقل در تمامی کشورها با هرسطح از توسعه را افزوده است.

دسترسی مؤثر به سرمایه برای شرکت‌ها جهت سرمایه گذاری بلندمدت که باعث افزایش سطح بهره‌وری می‌شود، مهم است. تحقیقات زیادی در زمینه تحلیل تأثیر توسعه بازارهای مالی بر رفاه اقتصادی انجام شده است. برخی به نقش بازارهای سرمایه توجه دارند و برخی دیگر به امکان دسترسی به اعتبار پرداخته‌اند. اگرچه شواهد روشنی برای اینکه کدامیک از نظام‌های مالی مبتنی بر سرمایه یا بانک مرجّح است، بازارهای مالی توسعه یافته تر برای رشد مساعدند.

هم کیفیت و هم اندازه آموزش و تحصیلات عالی در یک اقتصاد تأثیر مثبتی بر سطح رفاه اقتصادی دارد. اما رابطه ساده‌ای میان افزایش هزینه برای آموزش و بهره وری وجود ندارد: در دهه‌های اخیر در برخی کشورها دیده شده برخلاف افزایش حصول بخش بیشتری از افراد جامعه به تحصیلات عالی، میزان بهره‌وری همچنان پایین است.

زیرساخت‌های علمی و فناوری برای رشد بهره‌وری مهم است. در اقتصادهای پیشرفته منبعی برای اندیشه‌های نو است؛ که محرک مرز پیشرفت دانش است. در کشورهای عقب مانده تر ظرفیت جذب مورد نیاز برای دانش آماده تولید را بهبود می‌بخشد اما ظرفیت نوآور تنها یک مهم برای هزینه بر تحقیق و توسعه نیست؛ رقابت‌پذیری اقتصاد خرد در ابعاد زیادی از کیفیت محیط کسب وکار و پیشرفته بودن عملیات شرکت جهت هزینه‌های تحقیق و توسعه برای تولید اختراعات بیشتر و دیگر برونداد‌های نوآور به قدر کافی بالا بوده است

حیطه قوانین و مشوق‌های ناظر بر راهبرد شرکت و رقابت تأثیر مهمی بر چگونگی مقابله شرکت‌ها با شرایط عوامل تولید روبرو دارد. سطوح بالای رقابت ایجاد شده در بازارهای بومی به خصوص برای عملکرد بالا مهم است. رقابت، ورود شرکت‌های جدید، خروج شرکت‌های فعال، و سطوح عملکرد متفاوت در تمام شرکت‌های موجود را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بدلیل محوری بودن رقابت، تأثیر دولت- از طریق قوانین رقابت، سهمیه‌ها و مشوق‌های مالیاتی، و شرایط حاکم بر مالکیت دولتی یا شرکت‌های وابسته به دولت- برای بهره‌وری حیاتی است. ساختار مالکیت شرکت‌ها (خصوصی، دولتی، یا مختلط) عامل دیگری است که برای نوع تعامل رقابتی مهم است

یکی از جنبه‌های اصلی حوزه راهبرد و رقابت، گشودگی کشور برای تجارت و سرمایه گذاری خارجی است. باین ترتیب که کشورها قادر به استفاده از مزیت‌های نسبی خود، یک پیشرفت مستقیم به بهره‌وری کل اقتصاد، می‌شود. دسترسی به اندیشه‌‌ها و فناوری پیشرفته تر از خارج را ممکن می سازد، و شرکت‌های بومی را در معرض فشارهای رقابتی بیشتری قرار می‌دهد. ادبیات تجربی در رابطه با تأثیر گشودگی در بلندمدت در رشد و بهره‌وری متفاوت است. تعدادی از تحقیقات رابطه‌ای میان گشودگی و رشد رفاه اقتصادی یافته‌اند یا نقش تجارت با اقتصادهای پیشرفته را بازبینی کرده‌اند. برخی دیگر اظهار کرده‌اند که ممکن است میان گشودگی و دیگر عوامل مانند نهادهای قوی، که تأثیرات مثبتی ایجاد می‌کنند اثر متقابل وجود داشته باشد. در حالی که برخی دیگر مدعی اند تجارت یک تأثیر مثبت مستقل دارد.

شرایط تقاضا نیز در ادبیات اقتصادی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مقررات محیطی و حمایت از مصرف کننده به خصوص طبیعتاً از منظر شرکت گزاف دیده می‌شود؛ اگر محصولات دوستدار محیط، قیمت‌های بالاتر را ایجاد می‌‌کند یا بسوی هزینه‌های تولید پایین تر رهنمون می سازد، شرکت‌ها متعهد به تولید آنها بدون نیاز به قانونگذاری می‌شوند. ادبیات تجاری بیان می‌کند که با ابهام زیاد درباره فناوری‌های آینده، نیازهای مصرف کننده، و مقررات، قانون گذاری دقیق برای پیش بینی تغییرات آینده دیگر بازارها که می‌تواند شرکت‌ها را برای سرمایه‌گذاری در فناوری‌های سودآور رهنمون سازد، یک دید ساده است. و غریب نیست که این فناوری‌های جدید منافع بهره‌وری مستقیم که شرکت ها در غیر این صورت نادیده می‌گرفتند را فراهم سازد. در ادبیات مدیریت نیز تمرکز فزآینده‌ای بر اهمیت تقاضا وجود دارد که مشتریان را به عنوان شرکایی در فرآیند نوآوری هدایت می‌کند.

 

 

 

 

 

بهرام هاشمی
۰۹تیر

مشاور

                  قبل از اینکه مشاوره کسب وکاری بدهید, این 7 سوال را از خود بپرسید

شرکتی را تاسیس کرده یا ساخته اید                                                              

                                                                          مدیریت بودجه انجام داده اید

                          تیمی را مدیریت کرده اید

                                                            افراد موفقی را استخدام یارهبری کرده اید

کارمندی رااخراج کرده اید

                                                                            مشتری از دست داده اید

محصول یا خدمت جدیدی راه اندازی کرده اید                                                      

 

           اگر بصورت عملیاتی واجرایی باکسب وکار اشنا نیستید هرگز وهرگز مشاوره ندهید

                          

 

                                    دانستن برای مشاوره کسب وکار کافی نیست توانستن  وتجربه موفق و ناموفق نیازدارد

بهرام هاشمی
۰۹تیر

 

بسمه تعالی

نشان تجاری یاآرم تجاری(برند تجاری یا لگوتجاری)

بهرام هاشمی

دانشجوی دکتری تخصصی مهندسی صنایع

مدیر ومشاور ایجاد وتوسعه بنگاه های اقتصادی

مدرس وکارشناس کسب وکار- کارآفرینی بهره وری

تاریخچه نشان تجاری

از ابتدای خلقت انسان بدنبال اسطوره سازی بوده که بعنوان مثال در غرب اسطوره هاو نماد ها و شخصیت هایی چون زئوس و هرکول و در مشرق زمین آرش کمانگیر و رستم و سهراب و سندباد که هر کدام نماد و نشان یک شخصیت بوده اند برای نمونه در شاهنامه فردوسی ، اسفندیار نماد جوانمردی و در یونان پرومته نماد روشنایی و نور و دانایی بوده . در هزاره های قبل مردم در سرزمین های مختلف برای اینکه احشام و چارپایان خودشان را نشانه گذاری یا علامت گذاری بکنند از آهنی داغ که منقش بوده به اسم یا جمله استفاده می کردند و این آهن داغ را روی پوست حیوانات خود می گذاشتند و پوست انها می سوخت و برای همیشه ماندگار می ماند تا راهی باشد برای شناسایی احشام خود از دیگر احشام همسایه و یا فروشنده ها و اهمیت این کار این بوه که کیفیت و شهرت و معروفیت خود را اینگونه معرفی و شناسایی کنند .حتی  روی برده ها و زندانیان از همین فلزات داغ استفاده می شده . که معنی برند و برندینگ همین داغ گذاری می باشد .

به جلوتر بیاییم در صنعت سفال و چینی سازی در روم و هند و یونان و چین از مارک استفاده می شد. و در قرون وسطی چاپخانه ها و مراکز سلطنتی از آرم استفاده می کردند تا جایی که امروزه همه چیز و همه شرکت ها و محصولات دارای نام و علامت و نشان برای خود هستند .

حتی در ایران نیز چنین بوده که بروی محصولات همچون  ظروف سفالین و پارچه نام تولیدکننده حک ، نوشته و یا بافته می شده است . مثال :  ظروفی که در یزد ساخته می شد و دارای لعاب خاصی بود که بر روی کاسه ها و ظروف نوشته شده بود عمل قنبر که معروف به قنبر نما بود و تا جایی پیش رفت که در ضرب المثل ها نیز از این نام استفاده می شد .

و در یکی از شهرهای قدیم خوزستان(اصطخری) که پارچه تولید می شد و به کشور های دیگر تجارت می شد نام اصطخری بر گوشه پارچه ها بافته می شد .

البته در گذشته نفوذ برند و توان رقابتی محصولات مشابه تابعی از بزرگی حجره یا داشتن حجره نبوده بلکه ویژگی و ماهیت کالا بوده و اگر ویژگی قابل ارائه توسط تولیدکننده مورد پسند و خواسته مشتری بود ان وقت با نشان یا علامت گذاری این کالا را با دیگر کالاهای مشابه متمایز می ساخت . و خاطراتی در همین نزدیکی از برند که هنوز رواج دارد : مردم هنگام مراجعه بقالی ها برای خرید دستمال کاغذی از واژه کنیتکس استفاده می کردند یا ریکا و پفک می خواستند .

برند نشانه مسئولیت پذیری تولید کننده بوده و در صورتی که کیفیت و اصالت خاصی داشته باشد در بین کالاهای رقیب تمایز ایجاد می کند و این نشان و تصویر ارزش بیشتری را برای تولید کننده در میان مدت ایجاد می کند.

اهمیت نشان تجاری در چیست ؟

برای شرکت ها ، علائم تجاری به مثابه یک تصویر و یک شناسنامه عمل می کند که باید در جهت شناخت جذابیت ، کیفیت و ارائه آن بصورت نمادی متمایز و قابل رقابت با سایرین اهتمام شود . اهمیت و تاثیر گذاری علائم تجاری به گونه ای است که هرچه در بدو امر این مطلوبیت کالا و خدمات است که علائم تجاری را در نزد اذهان معرفی میکند . اما در میان مدت با تداوم حضور در بازار این علائم تجاری است که مهر تایید بر کیفیت و مقبولیت کالا و خدمات می زند . علائم تجاری مطلوب می تواند منافع مطمئن شرکت تجاری را ترسیم کند و تولیدات را از رقابت منفی جدا کند . علائم تجاری به شرکت ها کمک می کند تا همواره به تعهدات خود نسبت به مرغوبیت و کیفیت محصول فکر کنند و توسعه پیدا کنند .

پس اگر علائم تجاری را نادیده بگیریم پیامد های منفی و زیانباری را باید تحمل بکنیم چون در حال رقابت هستیم .

چون شرکتها در حال گذر از حالت تولید و توزیع سنتی هستند و مشتری ها بدنبال نام هایی هستند که بتوانند به انها اعتماد بکنند یعنی به کیفیت و ویژگی و مزایای آن مطمئن باشند .

شاید تمام ما بارها و بارها از واژه برند استفاده کرده باشیم و یا در جاهای مختلف کلمه(برند)را شنیده باشیم وشاید هم این واژه را به صورت نابجا و اشتباه مورد استفاده قرار داده و یا برای ما در جای نادرست و به غلط بکار برده باشند.

یک برند همانطور که مشخص است فقط یک نام نیست، بلکه یک نشانه، نماد و یک الگوی گرافیکی است که نشانگر اهداف، برنامه ها و خط مشی های سازمان هاست.

برندها نام یا نمادهایی هستند که با هدف فروش و معرفی کالاها و خدمات مورد استفاده قرار می گیرند وشکل دهنده ارتباطات و تعاملات بنگاه های اقتصادی و مصر ف کنندگان و جامعه مصرفی می باشند.

یک برند تجاری در هنگام تولد و شکل گرفتن می تواند باعث موفقیت و یا عدم موفقیت یک کالا یا سازمان و بنگاه اقتصادی گردد، برند قدرتمند و موفق باعث مطرح شدن و توسعه سازمانی می گردد و همچنین نمایانگر راه و روش و نوع فعالیت های کلان سازمان است.

برندهای برتر می توانند احساسات، هیجانات و روح مصرف کنندگان را تحت تاثیر قرار دهند و باعث فروش و موفقیت یک کالا شوند که البته حالت برعکس این موضوع نیز صادق است، مصرف کنندگان در طول زمان به برندها اعتماد می کنند و آن را به دیگران نیز پیشنهاد می دهند.

هدف از ایجاد یک برند حتی شاید چیزی فراتر از فروش کالا و عرضه خدمات باشد و گاهی اوقات برند سهم بازار را تحت تاثیر قرار می دهد و برای کسب و کار راه حل هایی را مطرح می نماید و حتی تبدیل به حیثیت و تمامیت یک سازمان شده و باعث جذب نیرو و حفظ سهامداران آن سازمان میشود و ارزش آفرینی می نماید.

یک تفاوت میان محصول و برند وجود دارد، که در حقیقت محصول چیزی است که در کارخانه تولید می گردد و برند موردی است که توسط مصرف کنندگان شناسائی و خریداری می شود.

نکته قابل توجه اینکه بعد از ایجاد و خلق یک برند این رفتار و چگونگی عمل سازمان است که به موفقیت و یا عدم موفقیت برند می انجامد، تمامی عملکردها و فعالیت های یک سازمان و نحوه جهت گیری آن سازمان می تواند به محبوبیت و یا کم رنگ شدن یک برند منجر شود.

در دنیای امروز و با گسترش اطلاع رسانی هر حرکت و تصمیم گیری سازمان توسط برند آن سازمان مورد ارزیابی قرار می گیرد و موفقیت ها و شکست های سازمان با برند آن سازمان نمایان میشود، امروزه برند یا همان نام تجاری سرمایه بسیاری از کسب و کارها محسوب می گردد و ارزش و اعتبار نام تجاری یک شرکت چندین برابر ارزش دارایی های مشهود و قابل رویت آن است. از سوی دیگر برند یک حرکت ذهنی و روحی است که باید در ذهن مصرف کنندگان، خریداران، سهامداران، کارکنان و کاربران قرار گیرد.

برندها دارای ماهیت اجتماعی هستند و آن برندی موفق است که افراد اجتماع نسبت به آن حس تعلق و مالکیت داشته باشند و آن برند را از آن خود بدانند و برای آن برند از همه نظر تلاش نمایند، بسیار دیده شده است که افراد جامعه ناخود آگاه یا برای جلب توجه دیگران تبدیل به بازاریابان رایگان برندها می گردند و بدون داشتن منافع مادی اقدام به تبلیغ و مطرح نمودن یک یا چندین برند خاص می نمایند.

مطلبی که باید مدنظر داشت این است که امروز دیگر برندها متعلق به یک گروه خاص، یک ملت و یا یک کشور نیستند بلکه به تمام مردم و به عبارت دیگر به تمام جامعه مصرفی جهان تعلق دارند و عاملی برای انتقال فرهنگ و دانش یک ملت به ملت های دیگر می باشند و میتوان از آنان به عنوان سفرای فرهنگی نام برد.

نشان تجاری = ارزش برای کارمندان

نشان تجاری = ارزش برای مشتری

نشان تجاری =طرح نو

نشان تجاری = یک قایق در اقیانوس آرام و آبی

نشان تجاری = خلاقیت

نشان تجاری = منحصر بفرد شدن

 

ویژگی های یک نشان تجاری خوب خوب :

یک نشان تجاری خوب باید دارای ویژگی های زیر باشد :

  • قانونن قابل حمایت باشد .
  • به آسانی قابل تلفظ باشد .
  • به آسانی بخاطر سپرده شود .
  • به آسانی شناسایی شود.
  • توجه را به خود جلب کند .
  • مزایای محصول را توصیه کند یا کارکرد را پیشنهاد کند .
  • تصویر محصول یا شرکت را پیشنهاد کند.
  • جایگاه محصول را در ارتباط با رقبا متمایز کند .

مزایای نام تجاری برای فروشنده یا تولیدکننده :

  1. وجو نام تجاری سبب میشود فروشنده ساده تر و راحت تر سفارش های خود را بدهد و پیگیری این سفارشات هم در صورت بروز مشکل راحت تر انجام شود .
  2. وجود نشان تجاری ، بر روی کالا از ویژگی های منحصر بفرد کالا مراقبت قانونی بعمل می آورد . در غیر اینصورت رقبا به راحتی از این ویژگی ها تقلید خواهند کرد .
  3. تعیین نشان تجاری ، فرصت جلب مجموعه ای از مشتریان وفادار و سود آور را در اختیار فروشنده قرار می دهد و وفا داری مشتری فروشنده را در عرصه رقابت متمایز می نماید و در تقسیم بندی بازار کمک می نماید و برای هر قسمت یا جامعه هدف برند خاصی را پیشنهاد می دهد .
  4. نشان تجاری قوی تصویر ذهنی شرکت را برای مشتری بهمراه دارد و نام های تجاری زیرمجموعه را راحتر عرضه کند و برند جدید راحتر مورد پذیرش مصرف کننده قرار گیرد .

 

قبل از نشان تجاری

 

عوامل تاثیر گذار بر نشان تجاری برتر و خوش نام شدن

پرداختن به مقوله نشان تجاری بدون توجه به سایر مولفه های  تاثیرگذار در کسب و کار  ، رویایی بیش نیست .

در پیاده سازی برند و مدیریت برند باید از یک رویکرد سیستمی جهت پیشرفت و توسعه استفاده شود . رویکرد سیستمی به برند و  در نظر گرفتن تعامل زیر سیستم های بازاریابی ، فروش ، مشتری مداری ، کیفیت ، توسعه محصول ، زینجیره تامین ، منابع انسانی و منابع مالی باعث ایجاد هم افزایی و سینرژی در کسب و کار بخصوص در خوشه های صنعتی و رقابتی در قالب یک سامانه هوشمند با محوریت برند خواهد بود .

بازاریابی :

  • بازاریابی آغاز و انجام هر فعالیت و کسب و کار است .
  • شرکت های بدون سیستم بازاریابی محکوم به شکست خواهند بود .
  • شرکت های نیاز  به یک تفکر جدید در بازاریابی دارند .
  • شرکت های کمتر خود را درگیر تقسیم بازار و تولید و ارائه محصول خاص برای هر بازار یا جامعه هدف می کنند .
  • با استاندارد کردن محصول که حاصل تولید ، توزیع و بازاریابی انبوه است ، کلید موفقیت در این نگرش است .
  • بازاریابی فرایندی است که تولیدکننده ، توزیع کننده ، مصرف کننده ، کارمندان و شرکا باید با یکدیگر در تعامل باشند .
  • وقتی شما بازار را تقسیم بندی نموده اید و نیاز ها و خواسته های جامعه را شناخته و آنها را نیز تفکیک کرده اید براحتی می توانید برنامه ریزی نمایید و شروع به تولید کنید و برای هر مشتری ارزش خاصی که مورد نظر اوست را بوجود بیاورید .

 

فیلیپ کاتلر اینگونه بیان می کند  : بازاریابی نوعی فرایند اجتماعی و مدیریتی است که بدان وسیله ، افراد و گروه ها می توانند از طریق تولید ، ایجاد و مبادله محصولات و ارزش ها با دیگران ، نیاز ها و خواسته های خود را برآورده سازند .

با توجه به مفاهیم بازاریابی این موضوع بهتر قابل فهم می باشد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول دیدگاه های بازاریابی

نام

نقطه شروع

تمرکز

وسیله تحقق

نتایج

تفکر فروش گرایی

کارخانه

محصول

فروش توسعه ترویج

سود از طریق فروش

تفکر بازاریابی

نیازهای متعدد مشتریان

ارایه آمیزه های بازاریابی مناسب

تقسیم بازار تعریف بازار هدف و محصول گذاری در بازار

سود از طریق کسب رضایت مشتری

تفکر بازاریابی پاک

نیازهای تک تک مشتریان

ارزش هر مشتری ، قابلیت های محوری شرکت و همکاران

مدیریت بانک اطلاعات و داده-داشتن زنجیره ارزش یکپارچه با همکاران

رشد سوداور از طریق کسب سهم از مشتری وفاداری مشتری و ارزش دائمی مشتری

 

  • فراتر از نیاز های مشتری ، فکر جستجو برنامه ریزی اجرا نظارت داشته و به آن توجه کنید .
  • چون نیاز صرفا محدودیت ها را برطرف کرده و ارزشی سطحی را در ذهن مصرف کننده ایجاد می کند.
  • بر روی خواسته های سطحی توجه داشته و بروی خواسته های متعالی شده و درحال بروز شدن مصرف کننده متمرکز شوید .تا وقتی که نتوانید این موارد را شناخته و از هم تفکیک کنید نمی توانید برنامه مدون و اثر بخشی در مدیریت برند داشته باشید و از پیش نیاز های اساسی در برند شدن همین بازاریابی و مدیریت این حوزه است .
  • کمبود مدیریت بازار و مطالعه فراگیر در خوشه های صنعتی ایران محسوس است.نشناختن بازارها فرهنگ ها نیاز ها خواسته ها الگو های رفتاری مصرف تقسیم بندی نداشتن و بطبع نداشتن الگویی برای تولید توزیع قیمت گذاری کیفیت و برندینگ و تبلیغات اثر بخش .
  • مشتری از شما مبل درخواست نمی کند ، درست است که در ظاهر آنها مبل می خرند ولی آنها دنبال آرامش ر احتی و کیفیت و ارزش می خواهند .

مشتری مداری   

بقای شرکت در  شناخت مشتری جذب مشتری و وجود مشتری حفظ مشتری رضایت مشتری وفاداری مشتری مالکیت  مشتری بر محصولات و برند آن (احساس تعلق و ذینفع بودن)

مشتری ها 5 گروه هستند :

مشتری خشمگین : از محصول ما ناراضی بوده و آسیب به او وارد شده یا زیان کرده و نارضایتی خود را با ایجاد تنش بروز می دهد و هرگز بازنمیگردد. ویژگی ها و عملکرد محصول مناسب نیست .

مشتری ناراضی : کیفیت و ویژگی ها در کمترین حد مورد درخواست اوبوده و احساس می کند که اطلاعات و معرفی و انتخاب از طرف او نوعی گمراهی بوده . محصول نیازها را برطرف کرده ولی کیفیت مناسب ندارد

مشتری راضی : کمترین نفع را درقبال خرید برده است . و هر لحظه امکان دارد از جمع مشتریان حذف شود .

او بی تفاوت است و ما را ستایش نمی کند .

مشتری شاد: انتظارات مشتری را براورده کرده و او فرض می کند بیشتر از آن را انجام داده ایم . آنها درباره ما صحبت می کنند و خوشحال هستند . و با دوستان خود نزد ما می آیند . ولی مراجعه دوباره آنها با انتظارات بیشتری نسبت به گذشته است . در شروع برند شدن هستیم و باید دقت بیشتری داشته باشیم .

مشتری به وجد آمده :

بالاترین سطح رضایت را از ما و محصولات ما دارد خوشحال هستند که هوادار ما هستند به دوستان خود اصرار می کنند که مشتری ما بشوند . صبر و تحمل بیشتری دارند . خود را عضو خانواده محصول و شرکت می دانند . نقطه جهش برند و اوج گیری برند .

رضایت مشتری از طریق سامانه هدفمند

نیروی کار آموزش دیده آغاز خوبی می باشد ولی کافی نیست و به ابزاری برای کمک به این نیروی آموزش دیده احتیاج می باشد.

چند فعالیت و و ابزار را که به رضایت مششتری منجر می شود .

گروه اول : فعالیت های واکنشی :

این گروه شامل 4 بخش می باشد.

  1. سامانه مدیریت شکایت مشتریان و بازخورد آن :
  • مشتری مثل جواهر است اگر ناراضی باشد و شکایتی داشته باشد باید آن را صیقل داد ثروت و بقای شرکت بر صیقل ددن مشتری با داشتن سیستم پاسخگویی بدست می آید . اگر این کار را نکنید او دیگر سراغ شما نخواهد آمد . مشتری ناخشنود می شود .
  • در شرکت ها در برابر هر مشتری ناراضی و شاکی ، 26 مشتری ناراضی ساکت وجود دارد .
  • 91 درصد مشتریان ناخشنود هرگز از شما دوباره خرید نمی کنند .
  • اگر شکایات و نارضایتی را رفع کرده و جلب رضایت کنید 85 درصد آنها با شما می مانند .
  • جذب یک مشتری جدید 5 برابر حفظ مشتری قدیمی هزینه دارد .
  • 95 درصد مشتری ناخشنود هرگز برنمیگردند و در حافظه انها باقی خواهید ماند و تبلیغات منفی برای مشتریان آینده شما خواهند داشت .
  • از طریق تلفن نامه شفاهی شکایات را دریافت نموده و ساماندهی و پاسخگو باشید و آنها را رفع نموده .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  1. انواع مدل ها و نظرسنجی رضایت مشتریان :

انواع نظرسنجی:

  • نظر سنجی بعد از خرید توسط کارت همراه محصول
  • نظرسنجی بعد از نصب  - بررسی کیفیت تحویل ، رفتار کارکنان ، سرعت و کیفیت نصب
  • نظرسنجی رضایت مشتری رضایت مشتری درقبال خدمات و محصول ارائه شده اگر طراحی، تولید و توزیع دارید می توانید رضایت مشتری را در زمینه های زیر اندازه گیری کنید :
  • برنامه بازاریابی
  • تعامل پرسنل فروش با مشتری
  • خدمات اداری (اعتبار-فاکتورنویسی-و غیره )
  • تحویل و نصب
  • آموزش نحوه استفاده از محصول
  • اطلاعات و خدمات پس از فروش
  • کیفیت محصول
  • اثر بخشی و ارزش ایجاد شده برای مشتری
  • هزینه کلی مالکیت (از خرید تا استفاده)
  • سهولت معامله
  1. روند ایجاد مدل رضایت مشتری :

مدل رضایت از محصول (با استفاده از نظرسنجی بعد از خرید )

مدل رضایت از خدمات

 

  1. الگو برداری از رقبا bench marking :

این روش به ما دیدجهانی می دهد و ما را کارآمدتر می کند

از فرایندهای کاری انها الگو گرفته و تهدیدها و فرصت های که انها روبرو شده اند آگاه می شوید

فرایند های خود را اصلاح و بهبود می دهید

گروه دوم : فعالیت های پیش گستر : رویکرد واکنشی برای حل مشکلات و چالش های ناشی از محصولات کنونی می باشد .

ولی رویکرد پیش نگر (کنشی) برای کمک به تولیدات جدید ضروری است .

این گروه شامل دو بخش به شرح زیر می باشد:

  1. دستیابی به نیازها و صدای مشتری با یک فرایند سیستماتیک برای تولید محصول جدید:

برای تولید محصول مناسب برای مشتری به نیازها دیدگاه ها صدای مشتری صلیقه و خواسته های مشتری نیاز داریم تا بتوانیم درست انتخاب طراحی تولید - -توزیع کنیم و در هزینه های خود صرفه جویی نوده و این کار در کاهش ریسک کمک فراوانی خواهد نمود .

  1. مفهوم محصول ((تام)): خلاقیت سنگ بنای این بخش است . یعنی فعالیت مشتری نگر کمک شایانی دربرنامه ریزی وخلاقیت در برنامه ریزی خواهد داشت .وقتی خلاقیت در تمام ویژگی های کمی و کیفی محصول وارد شده و ویژگی را نسبت به نیاز و خواسته مشتری مطابقت می کند و ویژگی های جدیدی بوجود می آید مرحله جدیدی در عرصه مشتری مداری و تولید بوجود خواهد آمد .

کیفیت :

اهمیت کیفیت و تاثیر ان بر رفتار مشتری انکار ناپذیر و برکسی پوشیده نیست .ضامن بقای برند کیفیت و تضمین آن می باشد .

  • کیفیت همان مرغوبیت نیست .
  • مرغوبیت یکی از ویژگی های کیفیت می باشد .
  • با ایجاد سیستم مدیریت کیفیت هزینه های تولید و توزیع و تمامی فرایند ها را کاهش می دهید .
  • اصلاح و بهبود در   شرکت شما بسهولت انجام می شود . از امکانات و تسهیلات بهتر استفاده می کنید .
  • اما  سیستم مدیریت و تضمین کیفیت خود لازمه بستر سازی می باشد .

منافع کیفیت :

  • رضایت و وفاداری مشتری
  • افزایش بهره وری
  • کاهش قیمت
  • افزایش سهم بازار
  • کاهش هزینه ها
  • افزایش سود
  • محرک برند
  • افزایش روحیه کارکنان
  • فرایند های کارامدتر
  • کاهش تنش در سازمان
  • کاهش محصولات معیوب

کیفیت دو جنبه دارد :

  • جنبه رضایت مشتری
  • جنبه ایجاد جذابیت  

کیفیت عناصر گوناگونی دارد :

  1. دست یافتن به خواسته ذهنی مشتری
  2. برنامه ریزی
  3. مدیریت بر اصلاحات و حل مشکلات
  4. مدیریت فرایند
  5. توسعه کارکنان و مدیران و آموزش انها و تعامل و مشارکت درونی آنها در راستای کیفیت قابل ارائه برای رضایت مشتری

 

معانی حاصل از برند :

یک برند را می توان به 6 گونه معنا کرد : یعنی برند  6 معنا و واژه است :

  1. ویژگی ها : اولین چیزی که برند تداعی می کند ویژگی های خاص محصول است . مرسدس بنر = قیمت کیفیت اصالت و اعتبار بخشی دوام امنیت و سرعت
  2. مزایا: خریدار ویژگی ها را نمی خرند بلکه به دنبال مزیت هستند . پس وِیژگی ها باید به مزیت های عملیاتی و عاطفی تبدیل شوند . ویژگی دوام به مزیت عملیاتی مجبور به پرداخت پول دوباره در کوتاه مدت نیستم ویژگی اعتبار و ارزشمندی به مزیت عاطفی من احساس می کنم با این ماشین یا مبل دارای اهمیت و مهم هستم .
  3. فوائد : هر گروه مصرف کننده به دنبال بخشی یا قسمتی خاص از مزایا و ویژگی ها هستند . که برای آنها فوائد اختصاصی و مورد پیگیری از طرف مصرف کننده است و آنها دنبال ویژگی های انها و نفع هستند و ما باید آنها را شناسایی کنیم .
  4. فرهنگ: برند نشان فرهنگ میشود وقتی فرش  و مبل ایران وارد کشوری میشود یعنی فرش و مبل ایران و ملایر بیانگر فرهنگ ایرانی است یعنی هنر و دقت و ظرافت و برتری ایرانی
  5. شخصیت : برند ممکن است شخصیت خاصی را در ذهن ایجاد کند . اگر برند شما حیوان بود چه شخصیتی را نمایان می کرد اگر شی بود نشانگر دوام بود یا اگر انسان بود نماد و نشانگر پاکی یا زشتی یا قدرت و ادب و ... می باشد .
  6. استفاده کننده : برند نوع مصرف کننده را مشخص می کند و یا کسانی را که استفاده می کنند نوع مصرف و تفکیک مصرف کننده را بهمراه دارد . مصرف کننده کسانی هستند که به شخصیت و ارزش و فرهنگ کالا احترام قائل هستند .

 

مشکلاتی که امروزه مدیران بازاریابی را به خود مشغول کرده، عبارت است از آنکه تلاش آنها برای خلق و نگهداری برند فاقد برنامه‌ریزیهای لازم بوده، به دلیل عدم شناخت ویژگی‌های نام تجاری (brand) و عدم شناخت روشهای صحیح مدیریت نام تجاری نمی‌توانند به صورت اثربخشی، محصول را با نام تجاری پیوند بزنند. اغلب مدیران بازاریابی و یا مدیران برند، مفاهیم بازاریابی را از قبیل شناخت نیازهای مشتری ، موضع‌یابی ، فعالیتهای ترفیعی و تبلیغی به‌خوبی می‌دانند و تجربه فراوانی در اجرای آنها دارند، اما در مجموع آنچه آنها را در بازاریابی محصولات و خدمات دچار مشکل می‌کند، آن است که نمی‌توانند مفاهیم بازاریابی را در راه ارتقای ارزش نام تجاری به کار گیرند. اینها همه از آنجا ناشی می‌شود که آنها شناخت درستی از نام تجاری به عنوان یکی از مهمترین دارائیهای نامشهود شرکت ندارند و برداشت آنها از دارایی صرفاً شامل چیزهایی است که درنظر می‌آید وقابل لمس است.

همان‌گونه که علم مدیریت سازمان می‌تواند مدیران موسسات تولیدی را با استفاده از ابزارهای مدیریتی نظیر هدف‌گذاری ، برنامه‌ریزی، هماهنگی، بسیج منابع و امکانات وکنترل یاری دهد تا به اهداف سازمان دست یابد. علم مدیریت برند نیز مدیران را قادر می‌سازد تا برنامه‌ریزی صحیحی در راستای دستیابی به اهداف نام تجاری بکنند، به‌گونه‌ای که بدون به‌هدردادن منابع میزان دستیابی به اهداف بیشینه شود.


 

بهرام هاشمی